یکهفته مثل همه مردم منتظر حرفهای آقا و نگران قلب آقا بودم..بالاخره بعد از یکهفته سکوت را شکست و در جمع نیروی هوایی ارتش که انتخاب معنی داری بود به همه گمانه زنی ها پایان دادند.. حالا سوال دقیقا اینجاست، کدام قسمت از سفر آقای روحانی "نابجا" بود؟ چرا ما به آمریکائیها "بدبین" هستیم؟ چون خودبرتربین،غیر منطقی،غیر قابل اعتماد و دروغگو هستند؟ این سوالی بود که دوستان عزیزم جوابی برایش نداشتند!
چرا آقای روحانی بیشتر از اینکه نگران غرور و عزت ملت ایران باشد، نگران دلخور شدن و تحقیر شدن آمریکائیهاست؟ تا آنجا که با جوسازی و تیتر تحقیر آمریکا توسط رسانه های غربی، درخواست مکالمه تلفنی با آمریکا میدهد؟ دیپلمات های عزیز! تا کی باید در زمین دشمن بازی کنند و نابخردانه "گل به خودی" بزنند؟آیا زمان "آزمون و خطا" به سر نیامده؟ آیا "تجربه های تلخ "مذاکره های قبلی دقیقا توسط همین آقایان کافی نیست؟ به راستی چه کسی تحریم های علیه ایران را تشدید کرد، روحانی یا اوباما؟!
دولت تدبیر و امید تا چه حد انتقادپذیر است؟چقدر تحمل مخالف را دارد؟ چرا به جای عذرخواهی از مردمی که غرورشان جریحه دار شده به توجیه و فرافکنی و حتی دروغ متوسل میشوند و سرشان را مثل کبک زیر برف میبرند و مرتب برای شاخ و شانه کشیدن های جدید غربیها دلیل میتراشند و توجیه میکنند؟چرا من به گفته ی آقای ظریف باید آقای اوباما را درک کنم؟! مگر او ما را درک میکند؟! اصولا چه را باید همه ی جنایت های آمریکا را ببخشم اما فراموش نکنم؟! چرا باید" کودتای 28 مرداد، حمایت از شاه خائن، تاسیس ساواک، لانه جاسوسی، حمایت و تجهیز منافقین و کشتار17هزار نفر از مردم کشورم، حمایت و تجهیز صدام، کشتار400هزار نفر از بهترین جوانان ایران ازجمله پدرم، حمله به ایرباس مسافربری ایران و کشته شدن چند صد نفردیگر،حمله طبس، بلوکه کردن میلیاردها دلار پول ایران، ترور وکشتن دانشمندان هسته ای ،کودتاو فتنه آمریکایی-اسرائیلی سال88" و خیلی چیزهای دیگر را ببخشم؟!چرا؟
شاید این چیزها برای آقای ظریف که آن سالها در نیویورک زندگی میکرده است فقط "جنبه ی تاریخی" داشته باشدو به راحتی آمریکا را ببخشد! اما برای من چیزهایی که "جنبه ی ملی- عشقی" دارند قابل بخشیدن و فراموش کردن نیستند!
مگر تیم مذاکره کننده نمیدانست اسرائیل خط قرمز آمریکاست؟به قول رهبر :آمریکا در پنجه اسرائیل قرار دارد! اینهمه خوش باوری؟ اینهمه اعتماد به دشمن؟ اینهمه ساده انگاری را چطور میشود توجیه کرد؟ تنها چیزی که در تیم مذاکره کننده ایرانی وجود داشت فقط و فقط "ولع مذاکره" بود.حالا وندی شرمن میگوید: اگر ایران "تک تک" شرایط ما را اجرا کند "شاید"تحریم ها را برداریم! خب این هم یکجور دستاورد محسوب میشود: همکلام شدن با آمریکائی ها!
چرا آقای روحانی به جای پذیرش اشتباه و عذرخواهی به منتقدین اش میگوید: این فقط یک قدم کوچک بود و منتظر قدم های بزرگتر باشند؟! آیا "بیماری لجاجت و خودمحوری" که در سال آخر احمدی نژاد را از پای درآورد در آقای روحانی هم وجود دارد؟! فراموشی آرمانها واصول انقلاب و نص صریح قرآن آن هم توسط قدیمی ترین آدم های این نظام که خودشان را "پدرخوانده های انقلاب" میدانند به چه معناست؟ آیا آقای روحانی تا به حال آیات35 سوره محمد،139 نساء، 1ممتحنه،51 تا56 سوره مائده را نخوانده اند؟ از نگاه قرآن: مقاومت و جهاد رمز پیروزی و عزت است. قرآن میفرماید: محکم باشید و حتی پیشنهاد صلح به کفار از جانب شما نباشد! اینقدر فاصله از قرآن و خط و مشی امام خمینی که احیاگر اسلام ناب است از کجا منشا میگیرد؟ چندبار آقا صحبت کرد و گفت به مذاکره با آمریکا خوشبین نیستم؟ چندبار جملات امام را برای مسئولین باز خوانی کرد؟ آیاآیا وقت آن نرسیده که بعد از 33 سال به "دشمن شناسی" رهبرمان اعتماد کنیم؟!
قسمت تهوع آور این داستان تیترها و مقالات روزنامه های اصلاح طلب و حامی مذاکره بود که نشان میداد آب از لب و لوچه شان راه افتاده و منتظرند تا دوباره مثل گرگ به جان جمهوری اسلامی بیافتند..(ر. ک به کودتای آمریکایی-اسرائیلی سال88)! از فکر اینکه یک 598 دیگر را پنهانی امضا کنید و با یک جام زهر دیگر رهبر را در یک عمل انجام شده بگذارید، بیایید بیرون!.. همان قدر که شما عاشق دنیا و شیفته ی غرب و در راسش آمریکا هستید، ما عاشق شهادتیم!.. روزهای شگفتی در راه است...
اما این وسط نکته جالب توجه برای من سرمقاله حسین شریعتمداری بود که یکروز بعد از بازگشت روحانی از نیویورک نوشته شده بود و بیشترین هم خوانی با صحبت های یکهفته بعد آقا را داشت.. ارادت من به حسین شریعتمداری بیش از پیش شد.. برای مایی که بهترین و باحال ترین فیلم دورهمیمان "مناظره شریعتمداری-کواکبیان" هست و غش میکنیم از خنده حتی توی این روزها.. برای مایی که به سرمقاله هایش در کیهان بیشتر از بی.بی.سی اعتماد داریم.. راستی این لباس سبز سپاه با آرم محشرش معرکه است.. یاد بابا افتادم.. بیخود که آدم نماینده رهبری در موسسه کیهان نمیشه!
روزنامه "فایننشال تایمز" در فهرستی او (حسین شریعتمداری) را "تاثیرگذارترین تفسیرگر ایرانی" معرفی کرد. مقاله رو عینا میگذارم اینجا برای دکتر الهه عزیزم.
دولت راستگویان روشن کند کدام طرف تماس اولیه را برقرار کرد!؟
پرسیدن که عیب نیست. مخصوصا از کسانی که «دانستن را حق مردم» میدانند! و طی سه دهه گذشته بارها بر این «حق» اصرار ورزیدهاند. از این روی، پرسشی که در پیش است و آنچه این نوشته در پیوست خود دارد، نباید دولتمردان محترم را آزردهخاطر کند و یا این تلقی را پدید آورد که قرار است زحمات متراکم و روزهای پرکار آنها نادیده گرفته شود. پرسش درباره سفر نیویورک است، سفری که طی چند روز گذشته پیرامون دستاوردهای آن تبلیغات پرحجم و گستردهای شده و این تبلیغات کماکان ادامه دارد. پرسش اما، این است که جناب رئیسجمهور محترم و هیئت همراه ایشان در سفر نیویورک و در تعامل با آمریکا و متحدانش «چه دادهاند و چه گرفتهاند»؟ و در اینباره گفتنیهایی هست؛
1- سخنرانی آقای دکتر روحانی رئیسجمهور محترم کشورمان در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و مصاحبههای بعدی ایشان با رسانههای آمریکایی، اگرچه در برخی از موارد که به آن اشارهای گذرا خواهیم داشت، خالی از کاستی نبود ولی در مجموع میتوان اظهارات جناب روحانی را در تاکید بر سیاستهای کلان نظام، حمایت و دفاع از حقوق مردم شریف ایران و استدلالها و مستنداتی که برای این منظور ارائه کرده بودند، مثبت ارزیابی کرده و مخصوصا بخشهایی از آن را شایسته تقدیر دانست. این بخش از سخنان رئیسجمهور محترم کشورمان با عصبانیت دشمنان تابلودار ایران اسلامی، مخصوصا رژیم صهیونیستی روبرو شد تا آنجا که نتانیاهو با شتابزدگی به اوباما و دولتمردان آمریکایی هشدار داد «فریب لفاظیهای روحانی را نخورند»! لحن آرام و اظهارنظرهای آمیخته به آرامش آقای روحانی در سخنرانیها و مصاحبهها، مخصوصا آنجا که با استدلال منطقی و محکم همراه بود نیز - که نمونههای فراوانی از این دست را میتوان آدرس داد- تحسینبرانگیز بود. اما لحن ملایم رئیسجمهور محترم کشورمان و نشانهها و پیامهایی که از خواست جدی ایشان برای فرو ریختن دیوار بلند بیاعتمادی میان ایران و آمریکا حکایت میکرد نه فقط غیر از «وعدههای نسیه» و لفاظیهای بیپشتوانه مقامات آمریکایی هیچ دستاورد دیگری به دنبال نداشت بلکه به گونهای که اشاره خواهیم کرد کفه مواضع طلبکارانه و خواستههای باجخواهانه حریف را نیز سنگینتر کرد.
2- متاسفانه نرمش رئیسجمهور محترم کشورمان در مقابل حریف، تنها به لحن ایشان در گفتار خلاصه نشده بود بلکه جناب روحانی - شاید بیآن که متوجه باشند و یا بخواهند - در برخی از مواضع خود به گونهای سخن گفتند که از دیپلمات کارکشته و پرسابقهای نظیر ایشان دور از انتظار بود. آقای روحانی در پاسخ به خبرنگار سی.ان.ان که نظر ایشان را درباره «هولوکاست» پرسیده بود، به اظهارات قبلی خود دراینباره اشاره کرده و گفتند؛ من دیپلمات هستم و نه مورخ و دراینباره - هولوکاست - باید مورخان نظر بدهند. این در حالی است که جناب روحانی میتوانست با استفاده از این پاس - به قول والیبالیستها - آبشار محکمی بر زمین حریف بکوبد و در ادامه پاسخ خود اضافه کند «البته تعجب میکنم که چرا به هیچ مورخی اجازه تحقیق و بررسی در این زمینه داده نمیشود.» این پرسش میتوانست توپ هولوکاست را در میدان حریف بیندازد و جناب روحانی باید میدانستند که ممنوعیت تحقیق درباره هولوکاست یکی از پاشنه آشیلهای به شدت آسیبپذیر صهیونیستها و غرب است.
و یا در سخنان دیگری به عنوان یک نظر تعیینکننده و برگ برنده! پیشنهاد دادند که اسرائیل (!) نیز باید به معاهده NPT بپیوندد. این پیشنهاد ایشان به نوشته روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» هیئتهای سیاسی را «بهتزده» کرد. چرا، زیرا پیشنهاد آقای روحانی، «امتیاز» بزرگی بود که رژیم صهیونیستی به عنوان یک آرزو دنبال میکند و آن، به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل است!
3- مروری گذرا بر مواضع رسما اعلام شده مقامات آمریکایی به وضوح نشان میدهد که حریف نه فقط در مقابل نرمشها و امتیازات ارائه شده از سوی رئیسجمهور محترم کشورمان هیچ امتیازی - تاکید میشود که هیچ امتیازی - نداده است، بلکه این نرمش و تسامح را به حساب نیاز جمهوری اسلامی نوشته و به روال بارها تجربه شده، به جای امتیاز در مقابل امتیاز، بر مطالبات باجخواهانه خود از جمهوری اسلامی ایران نیز افزوده است.
آقای ظریف بعد از مذاکره با وزرای خارجه 1+5 و گفتوگوی اختصاصی و جداگانه با وزیر امور خارجه آمریکا، از مذاکرات ابراز خشنودی کرد و توضیح داد که ظرف حداکثر یکسال همه مسائل حل شده و تحریمها برداشته میشود. اما جان کری، بلافاصله بعد از این نشست در مصاحبه با خبرنگاران، فهرستی طولانی از مطالبات غیرقانونی آمریکا را مطرح کرد و بیآن که بگوید آمریکا در مقابل این مطالبات فراقانونی، غیر از لفاظی چه امتیازی را روی میز میگذارد گفت؛ اقدامات عملی ایران برای اعتمادسازی میتواند شامل دسترسی سریع بازرسان به تأسیسات فردو، امضای پروتکل الحاقی، توقف داوطلبانه غنیسازی در حد بالا و... باشد. خبرگزاری رویترز به نقل از اعضای کنگره آمریکا نوشت؛ «بیشتر اعضای کنگره، [آقای] حسن روحانی را فریبکار میدانند»! «ادر ویس» رئیس کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا اعلام کرد «ما میتوانیم از طریق تحریمهای فلجکننده به اعمال فشار بیشتر بر ایران ادامه دهیم! کاترین اشتون پس از پایان مذاکره با هیئت ایرانی گفت؛ در بسته پیشنهادی 1+5 تغییری ایجاد نشده است! رابرت منندز رئیس کمیته روابط خارجی سنا اعلام کرد که باید بر شدت تحریمها علیه ایران افزوده شود، تعدادی از نمایندگان کنگره، از جمله «لیندسی گراهام» و «مک کین» با صدور بیانیهای خطاب به اوباما، نوشتهاند «ما نباید به ایران اجازه بدهیم از چانهزنی به عنوان ابزار فریب و خرید وقت استفاده کند»! و دهها نمونه دیگر که در گزارشها و ستون اخبار ویژه امروز کیهان به مواردی از آنها - فقط به عنوان مشتی از خروارها - اشاره شده است.
و اکنون باید از رئیسجمهور محترم و هیئت بلندپایه همراه ایشان پرسید که آیا میتوانند فقط به یک نمونه از واکنش مثبت و حاکی از امتیاز مقامات رسمی حریف که در پاسخ به «نرمش»! جناب روحانی ارائه شده باشد اشاره کنند؟! اگر پاسخ منفی است - که منفی است - دستاورد سفر چیست؟!
4- آخرین بخش از سفر نیویورک که باید آن را تأسفبارترین پرده و بزرگترین امتیازی دانست که رئیسجمهور محترم کشورمان به حریف داده است، مکالمه تلفنی ایشان با رئیسجمهور آمریکاست که در آخرین دقایق حضور رئیسجمهور کشورمان در نیویورک و هنگام ترک آمریکا به سوی ایران صورت پذیرفته بود. این رخداد از دو زاویه قابل ارزیابی است؛
الف: خانم سوزان رایس، مشاور امنیت ملی آمریکا بلافاصله بعد از انجام مکالمه تلفنی یاد شده در مصاحبه با سی.ان.ان گفت؛ تماس تلفنی با اوباما به درخواست آقای روحانی صورت پذیرفته و تاکید کرد این درخواست برای ما تعجبآور بود. رایس میگوید؛ ما در اوایل هفته که اوباما در نیویورک بود تمایل خود را برای ملاقات وی با روحانی اعلام داشتیم اما طرف ایرانی نپذیرفت، ولی امروز - جمعه - در کمال تعجب از طرف آنها با ما تماس گرفته و اعلام شد که رئیسجمهور روحانی تمایل دارد در حالیکه میخواهد از نیویورک خارج شود با اوباما تماس تلفنی داشته باشد. از سوی دیگر اما، آقای روحانی هنگام ورود به تهران اعلام کرد که درخواست مکالمه از سوی آمریکا بوده است.
و اکنون سوال این است که اگر درخواست مکالمه از سوی آقای روحانی بوده است، آیا نسبت دادن آن به آمریکاییها با شعار «دولت راستگویان» در تناقض نیست؟! و چنانچه این درخواست از سوی آمریکاییها بوده است، نشاندهنده آن است که دولت آمریکا حتی در حد و اندازه اعلامنظر درباره یک مکالمه تلفنی هم صداقت نداشته و قابل اعتماد نیست، بنابراین پرسش بعدی آن است که جناب روحانی و هیئت بلندپایه همراه ایشان با چه تحلیل و تفسیری از ضرورت اعتماد به آمریکا یاد کرده و با آنهمه تبلیغات گسترده و پرحجم از تعامل اعتمادساز آمریکا به عنوان یکی از دستاوردهای سفر نیویورک یاد میکنند؟! و این چه «گام اعتمادسازی»! است که هیچیک از طرفین تماس حاضر نیستند مسئولیت آن را برعهده بگیرند؟!
ب: ممکن است گفته شود مگر یک تماس تلفنی صرفنظر از آن که کدام طرف در انجام آن پیشقدم شده است، چه امتیازی برای حریف تلقی میشود که در اینباره باید گفت؛ آمریکا طی سی و چند سال گذشته و مخصوصا طی چند سال اخیر به مذاکره با ایران اسلامی نه برای حل و فصل مسائل فیمابین بلکه به «مذاکره برای مذاکره» نیاز مبرم و حیاتی داشته است، چرا که به وضوح میداند و بارها به صراحت اعتراف کرده است که انقلابهای اسلامی منطقه و نهضتهای مقاومت از ایستادگی ایران اسلامی الگو گرفتهاند بنابراین بلافاصله پس از مذاکره، میتواند انجام آن را با این پیوست برای دنیا و جهان اسلام - یعنی عقبه استراتژیک جمهوری اسلامی ایران - فاکتور کند که اگر الگوی شما ایران است، جمهوری اسلامی ایران نیز در نهایت و پس از سی و چند سال مقاومت چارهای جز تسلیم شدن در برابر آمریکا و متحدانش نداشته است! فقط نگاهی به انبوه تفسیرها و تحلیلها و گزارشهای منتشر شده از سوی رسانهها و مقامات آمریکایی و صهیونیستی بیندازید و ببینید که چگونه از مکالمه تلفنی مورد اشاره با عنوان «تسلیم ایران اسلامی»! و ضعف و ناچاری ناشی از فشار تحریمها یاد کردهاند؟!
5- و بالاخره گفتنی است که انتظار گشایش اقتصادی از مذاکره و رابطه با آمریکا نهایت سادهلوحی است و به این نکته و مستندات آن خواهیم پرداخت.
- ۹۲/۰۷/۱۶