بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

  • ۰
  • ۰

به دست غیر مبادا امیدواری ما / نیامده است بجز ما کسی به یاری ما

به رنج راه بیامیز تا بیاموزی / به مشق آبله  اسرار پایداری ما

مدام داغ جوان دیده ایم و در تشییع / ندیده است کسی اشک سوگواری ما

به سربلندی سرویم و استواری کوه / به رود های جهان رفته بیقراری ما

نمانده جای شکایت که در پی هر زخم / بلندتر شده طومار بردباری ما

بگو به بولهبان، نور مصطفی با ماست /مسیر روشن عشق است یادگاری ما

غروب غیرت ما را کسی نخواهد دید / قسم به روشنی راه شهریاری ما..

پ ن1:این شعر میلاد عرفان پور را حامد زمانی در ترانه پایداری خوانده است و عجیب اشک می آورد به چشم آدم..

پ ن2: شهدای امر به معروف و نهی از منکر با شهید ناصر ابدام 15 ساله در سال 69 شروع میشوند بعد،

شهید کمال ولی زاده(29 اردیبهشت 70)

شهید رشید آقایی دوست (17 آبان 70)

شهید قدرت الله محمدی (12 مرداد 75)

شهید تقی اسدی خوشکارسرانی (28 خرداد 76)

شهید غلامرضا بهمئی (15 مرداد 77)

شهید قاسم سجادیان (18 تیر 78)

شهید ناصر احدی (5 مهر78)

شهید هادی محبی (20 آذر 78)

شهید تیمور حسن زاده (8 تیر 79)

شهید محمد علی قاسم زاده (27 آبان 79)

شهید فرخ رضا فقیهی فر (22 آبان 80)

شهید محمود توفیقیان (3 خرداد 83)

شهید غلامرضا زبونی (23 فروردین 86)

شهید علی خلیلی (3 فروردین 93)

شهید مسعودد مددخانی (16 فروردین 93)...

نفر بعدی این لیست چه کسی میتواند باشد؟ حالا که اسم ها را و تاریخ شهادت هایشان را نوشته ام به ترتیب زمان،کلی سوال هجوم آورده است به ذهنم... چرا همه به جز یکی در تهران؟ چرا بعد از اتمام جنگ؟اگر یکنفر بیاید و فقط یک مطالعه توصیفی داشته باشد با چند تا متغیر مثل مکان و زمان وسن و بسنجد بیشترین میزان وقوع در بازه زمانی را...خیلی چیزها معلوم میشود..بعد یکنفر بیاید یک مطالعه تحلیلی داشته باشد از همه حرف های آقا.. یکنفر بیاید همه حدیث ها را ،آیه ها را جمع بکند...

من هنوز باور نمیکنم که کسی بتواند خنجرش را فرو کند توی سینه یک نوجوان.. یک جوان را از طبقه 16 یک ساختمان نیمه ساز پرت کند پایین.. با چاقو بزند و از کوه پرت بکند پایین.. باور نمیکنم یکنفر در ماه رمضان خنجرش را بگذارد روی گردن یک جوان بیست و چند ساله..از سوپرا کوندیلار ناچ، استرنوم را بشکافد تا پایین.. عکس شهادت هادی محبی را دهنمکی توی هفته نامه اش چاپ کرده بود و من چند سال بعد در سالن تشریح دانشکده پزشکی وقتی از شدت غم و بوی جسد بالا می آوردم، نمیتوانستم باور کنم یکی استخوان جناغ سینه ی هموطن مسلمانش را شکافته باشد وقتی حتی جنازه غیر مسلمان خریداری شده سالن تشریح اشک می آورد به چشم آدم.. باور نمیکنم یکنفر برای دلخوشی خودش، برای گناه، دنده عقب بگیرد، پایش را بگذارد روی گاز، یک جوان ناهی از منکر را له بکند.. با چرخ های ماشین اش چند متر بکشد روی زمین تا دیوار متوقفش بکند!.. باور نمیکنم یکی به خاطر گناه، چاقو را بگذارد توی قلب یک پدر جوان که با کودک سه ساله اش از نماز در حسینیه به خانه بر میگردد و حتی به صورت بچه سه ساله ی او  رحم نکند.. باور نمیکنم یکنفر شب نیمه شعبان، شب تولد تنها امام عصر و حاضرش، بخواهد متعرض ناموس مردم بشود وبعد شاهرگ یک معلم جوان را پیش چشم شاگردهای نوجوانش پاره کند.. باور نمیکنم شب شهادت حضرت زهرا(س) یکنفر توی همین قم مست کند،با چاقو بیفتد به جان خودش و دیگران، بیخجالت برگه آزمایش هماچوریش را بگذارد روی میزم و با افتخار بگوید دیشب مست کردم! بعد در پاسخ پرسش درد پهلو داری یانع، جلوی چشم من و مریضهایم،پیراهنش را بزند بالا خط چاقوهای روی شکمش را نشان بدهد.. من روز شهادت حضرت زهرا(س) همچین مریضهایی داشتم.. و بجای امر به معروف، دنبال یک سونوگرافی اورژانسی در روز تعطیل برای او میگشتم!.. اینها اشک می آورد به چشم آدم، می دانی؟

دیشب که از مادر شهید علی خلیلی به نیابت از جامعه پزشکی عذر خواهی کردم گفتم نه شما بلکه ما هم مثل اصحاب کهفیم در بیمارستان ها و اگر من بودم نمیگذاشتم سرگردان 26 بیمارستان بشوی برای پذیرش پاره جگرت...

امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما "مرده" است که آقا برایش ستاد "احیای امر به معروف و نهی از منکر " میخواهد.می دانی؟...

پ ن3: شهدایی که اسمشان را نوشته ام تنها شهدایی بودند که در جستجوهای اینترنتی یافتم اما رییس ستاد امر به معروف گفته است "هشتاد" شهید امر به معروف و نهی از منکر داریم و مازندران، تهران،همدان درین زمینه رتبه ی اول تا سوم را از ان خود کرده اند! فقط همین!

  • ۹۳/۰۱/۲۰
  • دکتر یونس

نظرات (۵)

سلام.من حرفم نمی آد چون شرمنده ام.چون منم خوابم یا حد کم خودم رو زده ام به خواب.لبخند ما برای آدم هایی که گناه علنی می کنند زیادی نیشِ باز شده. ما به اینجور آدما زیاد رحم کرده ایم.به خودی ها نه. در جامعه مدنی شهروندان ِ به ما چه شده ایم.گاهی از این ور بام می افتیم و گاهی از آن طرف.می افتیم به هر حال. این نوشته ها کاش باعث بشه صدای حنجره های علی خلیلی بیشتر بشه. مجروح امر به معروف و نهی از منکر باید و باید سریع و فوری مداوا بشه. +وای از سکوت ما برادر/حبل الوریدت را بریدندند http://sound.tebyan.net/newindex.aspx?pid=73065&MusicID=136347 ++ غیر از اثرات ماهواره و بی تفاوتی هایمان تا سبک زندگی ایرانی اسلامی مذهبی ها با شکوه و مقتدر نشه این مظلومیت ادامه داره .نه؟ دکتر باید بچه های مذهبی اون بالا باشن.
پاسخ:
سلام .بله اونوقت که همه بچه مذهبی ها دانشگاه رو ول کردن رفتن حوزه، باید فکر امروز رو هم میکردن...
  • مصطفی تبریزی
  • ...کم کم دارم می دانم
    پاسخ:
    به وبلاگ دوستان حوزوی سری بزنید نه تنها متوجه اشتباه خود بابت خالی کردن سنگر دانشگاه نمیشوند بلکه با افتخار از ترک تحصیل در دانشگاه میگویند و بدتر از همه به قدری اغراق شده و بی تقوا  راجب فساد و وضع خراب دانشگاه جوسازی میکنند و حرف میزنند که واقعا اگر خودم 7 سال دانشگاه نبودم ،خزعبلاتشان را باور میکردم.. من اتفاقا پاک ترین جوان ها و نماز شب خون ها رو در دانشگاه دیدم و چقدر این دینداری و تقوایشان قیمت داشت... اسلام ناب همانقدر که از جریان روشنفکری و غرب ضربه خورده شاید بیشتر از اون از تحجر و خشک مغزی مسلمانها... نتیجه ی یک عقب نشینی بزرگ ،همین است و لاغیر..
    مدام داغ جوان دیده ایم و در تشییع / ندیده است کسی اشک سوگواری ما
    این را نمی دانم چه شد که دارم می نویسم. یک سال عاشورا، از آن عاشوراهای امروزی که کمتر رنگ و بوی حسینی دارد، تا غفلت کردیم مامان رفت جلو، یک نفر را نهی از منکر کرد. طرف خواست حرکتی بکند، دید مامان نه پای دویدن دارد و نه جثه ی دفاع. کوتاه آمد.  تازه فکر می کنم دلش یک حالی شد وقتی خواهر زاده ام صدایش زد: "مامان زهرا"خلاصه اینکه هنوز هم گاهی امر به معروف و نهی از منکر جواب می دهد.
    پاسخ:
    من اما خانمی را میشناسم که تاسوعای امسال در همین قم و در اتوبوس خط واحد آنچنان مورد هجوم  خواهر مسلمان بد حجابش(برای یک نهی از منکر لسانی) قرار گرفت که لبش پاره و صورتش کبود شده بود و هیچ کس! هیچکس حتی برای نجاتش قدمی جلو نگذاشته بود تا همسرش از قسمت آقایان آمده بود قسمت خانم ها و زنش را.. فقط چادرش را گرفته بوده تا نگذارد زن از سرش جدا کند.. روز تاسوعا..
  • یه تکونی به خودت بده
  • خوب پیداش کردم, از ساعت 2 دارم درباره شهید هادی محبی تحقیق می کنم(تو همین فضای مجازی) ولی متاسفانه  کم و ضعیف بود همان کم ها هم به دل نمی نشست تا اینکه مطلب شمارو خوندم و به مزاجمان خوش اومد با اجازتون می خوام توی وبم بذارم, یعنی دیگه الان میرم بذارم.(با ذکر منبع).
    پاسخ:
    شهدا مثل نور هستن.. یعنی وجود آیینه وارشون باز تابش نور خدا و ائمه هدی است.. هرچی راجبشون بگیم و بنویسیم و هرجا و هر وقت که باشه این نور رو منعکس کردیم...روشنایی بیشتر میشه...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">