خب من عاشق حیا و غیرت آن پسر 13 ساله ای بودم که حتی در "اسارت" وقتی میدانست به خاطر مصاحبه نکردن با خبرنگار زن بی حجاب، "شکنجه" خواهد شد باز تا آن زن حجاب بر سر نگذاشت با او حرف نزد.. همان اسیر بسیجی 13 ساله ای که در زندان بعثی ها گفت: ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است/ ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است!.. همان که آن خبرنگار زن و بعثی ها و ملت را در حیرت فروبرد از متانت و شجاعتش.. اسمش مهدی طحانی بود. تو را به خدا با دقت به این عکس، نحوه نشستن شان، چهره های معصوم و کودکانه شان، بدن های شلاق خورده و شکنجه شده شان، روح در بند کشیده شده شان، سرهای در گریبان فرو رفته شان، موزائیک های سرد کف سلولشان نگاه کنید..
مغموم ام نه مثل همیشه از حرف ها و خنده های بی جهت وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران.. از او که نمیخواهد یا نمیتواند(!) از خبرنگار زن بی حجاب مقابلش بخواهد به خاطر "احترام به او یا دین یا کشورش"(!)، یک شال روی سرش بی اندازد یا قد دامنش کمی بلند تر باشد تا tv وطنی پاهای لختش را شطرنجی نکند..
خب من تفاوت های زیادی بین جواد ظریف و مهدی طحانی 13 ساله میبینم اما آنچیزی که اشک به چشمم آورد و باعث سردرد 4 ساعته من شده است این است که حالا وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران و نماینده ی کشور ما، من و مهدی طحانی و هزار مهدی طحانی دیگر، محمد جواد ظریف است! دلم میخواهد سرم را بگذارم زمین و بمیرم...
پ ن1: من ظاهر بین نیستم. معصوم و علیه السلام هم نیستم. فقط یاد گرفته ام متفاوت نگاه کنم. ببینم آنچیزی که بقیه نمیخواهند ببینند. با دقت چیزهای کوچک را هم ببینم.. بیماریها همینطور تشخیص داده میشوند. یادگرفته ام به دنبال نشانه های بیماری بگردم. تفاوت عملکرد مهدی طحانی با جواد ظریف ناشی از "تفاوت ایدئولوژی و اعتقادی" شان است. ناشی از "نسبت و بی نسبتی" با انقلابشان است.. ناشی از "باور دینی وغیرت مذهبی" شان است. حالا بگذریم از اینکه یکی در چنگال دشمنش اسیر است و دیگری با دشمنش پیاده روی میکند!
پ ن 2:دیپلمات ها به بهشت نمیروند! نه به خاطر قهقهه زدن با دشمن تاریخی ملت شان. نه به خاطر به سخره گرفتن غرور ملی شان. نه به خاطر به بازی گرفتن دین و آیین شان. نه به خاطر پلمپ کردن نیروگاه های هسته ای شان. نه به خاطر امتیاز دادن های مداوم به دشمن آبا و اجدادیشان.. نه به خاطر شکست پشت شکست و دروغ گفتن به مردم شان.نه به خاطر پیاده روی با نماینده استکبار. نه به خاطر "قبح شکنی" همپیاله شدن و هم نشینی با شیطان بزرگ. نه به خاطر نشستن پشت یک میز با "فابیوس فرانسوی" (که وارد کننده خون های آلوده به ایدز به ایران و شیوعش در ایران بود!). نه به خاطر فراموش کردن رد زخم و تازیانه برجسم و روح مهدی طحانی ها. نه به خاطر نادیدن جسم مجروح جانباز هایشان.. نه به خاطر نشنیدن سرفه های شیمیایی هایشان. نه به خاطر خود زرنگ پنداری و تفرعنشان. نه به خاطر بریز و بپاش ها و تمدید مذاکراتشان. نه به خاطر تلیت کردن در خون شهدای سرزمینشان. نه به خاطر اشکهای مادران شهدا.. نه به خاطر لب گزیدن های پدران شهدا.. به خاطر اشک های من و علی و آرمیتا.. به خاطر اشک های ما حتما به بهشت نمیروند.. فاما الیتیم فلا تقهر (سوره ضحی/9)..
- ۹۳/۱۲/۱۴