بگو به باد پرش را تکان تکان بدهد/ بگو به ابر که باران بی امان بدهد
چه بیقرار و چه بیگانه مانده ایم ای کاش/ کسی بیاید و ما را به هم نشان بدهد
کسی بیاید و ما را به کوچه ها ببرد/ به ما برای رسیدن به هم توان بدهد
بگو مگر برساند کسی به گوش خدا/ که از نگاه تو سهمی به عاشقان بدهد
برای هر دل تنها، دلی ردیف کند/ به هر نگاه جوان، یار مهربان بدهد
خدا که اینهمه خوب است، کاش امر کند/ کمی زمانه به ما روی خوش نشان بدهد
پ ن1:شعر از کتاب "شب دنباله دار" سروده ی ناصر حامدی ست.. کتاب بینهایت شعر های زیبا و استخوان دار دارد منتها این یکی را همینطوری اتفاقی تفالی برای دکتر مریم خواندم از پشت گوشی تلفن وقتی شب امتحان ارتقا زنگ زده بود و از شدت استرس در حال جان دادن بود!
پ ن2:این کتاب تنها کتاب شعر لالوی کتابهایی بود که به ناگاه خریدم.. و فقط برای اینکه قیمت کتابها سر راست بشود 50 هزار تومان تا بتوانم از 2 بن کتاب پنج هزار تومانی سوره مهر استفاده کنم آنقدر گشتم تا یک کتاب 5هزارو نهصد تومانی انتخاب کنم و وقتی فاتحانه کتاب را گذاشتم روی میز فروشنده و غر زدم که چرا اینقدر کتاب گران شده؟ یک جمله ای گفت که دهان من را بست!
گفت: برای یار مهربان خرج کنید!
- ۹۵/۰۵/۰۳