بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

  • ۰
  • ۰

خدای خوب

بگو به باد پرش را تکان تکان بدهد/ بگو به ابر که باران بی امان بدهد

چه بیقرار و چه بیگانه مانده ایم ای کاش/ کسی بیاید و ما را به هم نشان بدهد

کسی بیاید و ما را به کوچه ها ببرد/ به ما برای رسیدن به هم توان بدهد

بگو مگر برساند کسی به گوش خدا/ که از نگاه تو سهمی به عاشقان بدهد

برای هر دل تنها، دلی ردیف کند/ به هر نگاه جوان، یار مهربان بدهد

خدا که اینهمه خوب است، کاش امر کند/ کمی زمانه به ما روی خوش نشان بدهد

پ ن1:شعر از کتاب "شب دنباله دار" سروده ی ناصر حامدی ست.. کتاب بینهایت شعر های زیبا و استخوان دار دارد منتها این یکی را همینطوری اتفاقی تفالی برای دکتر مریم خواندم از پشت گوشی تلفن وقتی شب امتحان ارتقا زنگ زده بود و از شدت استرس در حال جان دادن بود!

پ ن2:این کتاب تنها کتاب شعر لالوی کتابهایی بود که به ناگاه خریدم.. و فقط برای اینکه قیمت کتابها سر راست بشود 50 هزار تومان تا بتوانم از 2 بن کتاب پنج هزار تومانی سوره مهر استفاده کنم آنقدر گشتم تا یک کتاب 5هزارو نهصد تومانی انتخاب کنم و وقتی فاتحانه کتاب را گذاشتم روی میز فروشنده و غر زدم که چرا اینقدر کتاب گران شده؟ یک جمله ای گفت که دهان من را بست!

گفت: برای یار مهربان خرج کنید!

  • ۹۵/۰۵/۰۳
  • دکتر یونس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">