بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

  • ۰
  • ۰

میخواستم بلند شوم پا نداشتم / دستی برای خیزشِ از جا نداشتم

آواز تو می آمد از آن دورها:" گلی/ گم کرده ام..." نه، من گل زیبا نداشتم

پیراهنم که پاره شده، پیکرم کبود / دیگر نشانه های گُلَت را نداشتم

میخواستم ببینمت از بین تیغ ها/ اما چه سود؟ چشم تماشا نداشتم

آن قدر دل به چشم تو دادم که از تنم/ یک قطعه در هوای تو پیدا نداشتم

در زیر تیغ ها و قدم ها و سنگ ها/ دیگر شباهتی نه به گل ها نداشتم...

پ ن1:با کلمه به کلمه این شعر زندگی کرده ام.. حقیقتا فکر نمیکردم یکروزی بتوانم بنویسمش. زبان حال حضرت سیدالشهداست به خواهرش حضرت زینب در گودی قتله گاه.. از کتاب انار پا به ماه/ سروده مهدی رحیمی/ انتشارات تکا.

پ ن2: هزار و چهارصد سال خورشید و ماه و آسمان گشته اند تا باز برسند به همان تاریخ.. که 10 محرم بشود 21 مهر.. روزعاشورا در 1400 سال پیش به سال شمسی، در همین روز رقم خورد و مگر نه اینکه کل یوم عاشوراست و کل ارض کربلا.. رها کنم.. این روز را به یاد داشتم چون بعلاوه یکش میشود تاریخ شمسی شهادت بابا. 22 مهر.

پ ن3:احیای امشب و صدقه برای قلب مبارک حضرت ولی عصر در شب و روز عاشورا سفارش شده..

  • ۹۵/۰۷/۲۱
  • دکتر یونس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">