بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

  • ۰
  • ۰

فرستنده: رسول/ عراق

گیرنده : علی اصغر/ تهران، میدان خراسان، خیابان خاوران

حضور محترم پدر، مادر، برادران و خواهران عزیزم، سلام علیکم. امیدوارم سلام گرم منِ حقیر را، بپذیرید و نگرانی نداشته باشید و زندگی را در زیر سایۀ دولت اقدس حق سپری کنید. باری پدر جان!، بنده به درخواست همسرم، به شما وکالت می  دهم در مورد طلاق ایشان. امیدوارم به خیر و خوشی این مساله حل شود و با رضایت کامل از خانواده ما جدا شود. همین طور که خود شما آگاه هستید، جدا شدن من و همسرم، به‌دست خداوند بوده است، نه به دست من و او. او حق داشت و من حق را به او می  دهم. به قول شاعر که گفته است: فرق است میان آنکه یارش در بر با آنکه دو چشم انتظارش بر در. چون او همیشه چشم به راه بوده و سزاوار نبود که بیشتر از این چشم به راه باشد. دست تقدیر این بود. از قول بنده، از ایشان حلالیت بطلبید. خداوند ان شاء الله از هر دو ما راضی باشد و همگی ما را مورد عفو و بخشش خود قرار دهد.

والسلام 66/12/19

پ ن: رسول و محمد (پستِ قبل) دو روی یک سکه هستند.. زنها به مردها امید، انگیزه ی استقامت و مقاومت میدهند.. زن ها و ما ادراک زنها.. 

همیشه خواندن کتابهای اسارت برایم تلخ و جانکاه است. بعد از خواندن کتابهایشان محال است تا چند روز حیران و سرگردان نباشم.. عاشقانه هایی حقیقی و واقعی در بستر زمانی که من هم درک کرده ام. مفتخرم به هم عصر بودن با مردانی چون پاره های گداخته ی آهن و زنانی مانند کوه استوار.. 

چند کتاب خوب و عالی در این باب به ترتیب دوست داشتن!/ کاش فرصت بود و برای هر کدام نقدی جداگانه مینوشتم:

1.حکایت زمستان/ خاطرات عباس حسین مردی/ مصاحبه و تالیف: سعید عاکف. (این بهترین و گویاترین کتاب هست. من بعد خوندنش مریض شدم. تایپیست کتاب هم بعد تایپ کتاب حال و زندگیش تغییر کرده. شوهره تایپیسته به عاکف میگه خانمم اونقدر تحت تاثیر کتاب و سرگذشت راوی قرار گرفته که بعضا، آب و غذا نمیخوره تا بعد اینهمه سال با آدمهای توی کتاب همدردی کنه..)

2. موصل- روایت هفت مرد از اسارت/ نویسنده نفیسه ثبات/ انتشارات روایت فتح.( این کتاب فوق العاده است. قلم نویسنده هم هزار برابر زیباترش کرده. بعد از این کتاب عاشق سیدالاحرار: مرحوم آقای ابوترابی شدم و هربار که برم حرم امام رضا محاله سر مزارشون نرم).

3. پایی که جا ماند/خاطرات سیدناصر حسینی پور/نشر:سوره مهر. (این کتاب مثل معجزه است.. کتاب رو به شکنجه گرش تقدیم کرده.. اونقدر اتفاق های عجیب و سخت در این کتاب رخ میده که من واقعا فکر میکنم چطور سید هنوز زنده است! در یک ثانیه خانواده اش رو از دست میده.. فقط اونهایی که جبهه هستن زنده میمونن. نوجوانیش رو در جبهه میگذرونه و اسیر میشه.. خاطرات مستند، دقیق و ارزشمنده چون اونها رو به سختی و مخفیانه مینویسه و لوله میکنه و میگذاره توی لوله ی عصاش و با خودش به ایران میاره..)

4. زندان الرشید-خاطرات علی اضغر گرجی زاده/ خاطره نگار:دکتر محمد مهدی بهداروند /انتشارات سوره مهر. (این کتاب عالیه. چون علی اصغر گرجی زاده بالاترین رده نظامی ایرانی هست که اسیر میشه. دوست شهید علی هاشمی بوده و رئیس ستاد سپاه ششم نیروی زمینی سپاه! نحوه اسارتش و صبر و استقامتش رو خیلی دوست دارم. سپیدار هم راجب این کتاب نوشته.من نمیخواستم کتاب رو بخونم ، فقط در حد مزه مزه کردن و تورق که دیدم 8 ساعت گذشته و هوا تاریک شده و کتاب هم تموم شد. حتی نفهمیدم کی چراغ اتاقم رو روشن کرده تا کور نشم!) 

5. من زنده ام/ خاطرات زن آزاده ایرانی معصومه آباد/ انتشارات بروج. (یعنی وقتی آقا میگه این کتاب رو از پس پرده اشک خوندم و حاج قاسم سلیمانی براش نوشته، من چی بگم دیگه؟)

6. شُنام /خاطرات کیانوش گلزار راغب/ نشر: سوره مهر (راوی اسیر دست کوموله ها و گروه های مسلح غرب کشور میشه.. من هنوز باور نمیکنم قصه ی روابط عاطفی اش با دختر کردی که آخر نجاتش هم میده چقدر کامله و بدترین قسمتش اینه که اون دختر کرد در حوادث سالهای جنگ گم میشه.. از شجاعت راوی همین بس که کتاب رو به همسر کنونیش تقدیم کرده!)

7.تاسوکی- خاطرات یک گروگان/ رضا لک زایی/ نشر:بوستان کتاب. (راوی جزو همون گروگانهای فاجعه تاسوکی توسط ریگی هست. من اینقدر ترسیده بودم بعد خوندن کتاب که گشتم و راوی رو پیدا کردم و فکر کنم بهش ایمیل زدم که مطمئن شدم زنده است.. اگر میخواهید گروه ریگی و سلفی ها رو بهتر بشناسید کتاب جالبیه). 

8 شامِ برفی/محمد محمودی نور آبادی/ نشر ملک اعظم. (خدای سوتی 2 تا پست راجب این کتاب قبلا نوشته. کتابش فوق العاده است و شرح اسارت گروهی از زائران حرم حضرت زینب بدست گروه تکفیری جبهه النصره در سوریه است. واقعا اگر ناراحتی قلبی دارید نباید کتاب رو بخونید)

9. زندگی ام برای لبنان/ خاطرات اسیر زن لبنانی سُها بشاره / نشر: روایت فتح. (کتابش تکان دهنده است. خاطرات اسارت ده ساله ی دختر جوان لبنانی در دست صهیونیستها. ترجمه هم عالی ست. من خاطرات خوبی از خوندن این کتاب دارم. در اوج نا امیدی این کتاب رو خوندم و دوباره روی پاهام ایستادم.. گفتم اگر سُها تونسته، منم میتونم!)

10. شریف جان سلام/علیرضا طاهری/نشر:مرکز اسناد انقلاب. (کتاب مثل نامه های محمد و مرضی جون قصه ی دلتنگی های دو همسر هست که مثل کتاب "از به" در قالب نامه ها جلو میره)

11. مردی که خواب نمیدید/ خاطرات اسدالله خالدی/ نوشته داوود بختیاری دانشور/ انتشارات سوره مهر. (قصه کتاب یه جورایی شبیه نامه ی رسول هست. من کتاب رو به توصیه استادم خوندم ولی خیلی عذاب کشیدم. زندگی تو آلمان رو رها کرد اومد ایران رفت جبهه اسیر شد.. تو آلمان عاشق بودی برا چی با یکی دیگه ازدواج کردی؟! اینقدر این بنده خدا سختی کشید اعصابم خورد شد.. بعد هم که کتابش در مراحل چاپ قرار گرفت بنده خدا چند بار اومد گفت میترسم بمیرم و آخرش این کتاب رو هم نبینم. روزی که بهش زنگ زدن بیاد برای جشن رونمایی کتاب ، مجلس ختم روز سومش بود.. یعنی جیگرم آتیش گرفت).. 

12. آن 23 نفر/ احمد یوسف زاده/ نشر:سوره مهر. (الان واقعا این کتاب احتیاج به معرفی داره؟ جز اینکه یکی از این 23 نفرِ ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است ، نماینده مجلس و جزو سلفی بگیران با خانم موگرینی شده! خدایا عاقبت ما را ختم به خیر بفرما)

13. از مجموعه "دوره ی درهای بسته"/ انتشارات روایت فتح/ من تا جلد 11 رو دارم.از همین کتابهای جمع و جور مثل نیمه پنهان ماه.. 

14. از مجموعه روزگاران جلد 21 (بانوان آزاده) و جلد 15 (اسارت)/انتشارات روایت فتح. از همین کتاب کوچولو قشنگا..

15. هی یو!/ خاطرات سعید ابوطالب در زندان آمریکائیها در عراق/ نشر: سوره مهر. (خوب بود. به خصوص اینکه در بین nهزار نفری که کتاب رو خوندن من فهمیدم چند صفحه اشتباه چاپ شده! وقتی بهشون گفتم اول گفتن غیر ممکنه، بعد گفتن چطوری فهمیدی! آخه کی متن انگلیسی کنوانسیون حقوق ال و بل سازمان ملل رو میخونه؟! که تازه متوجه عدم توالیش بشه! -: من!:)

16. نامه های اسارت/ محمود امجدیان/ نشر:سوره مهر. (برعکس استادم که طبق تست شخصیتی که ازش گرفتم  87 درصدش مغزه و میگه تخیل به چه درد آدم میخوره، من قوه تخیل و "سیم پتی!" خوبی دارم و باور کن من اون لحظات رو میتونم تصور کنم.. کنار دست اسیرا مینشستم زل میزدم بهشون وقتی نامه مینوشتن. با خانواده هاشون اشک میریختم وقتی نامه ها رو هزار بار میخوندن و روی چشم میگذاشتن..)

17. اسیرکوچک- خاطرات غلامرضا رضا زاده/ حسین نیری/ نشر:سوره مهر.(فقط میتونم بگم الهی دستشون بشکنه، آخه یه بچه اسیر کردن داره؟)

18. ملاصالح / رضیه غبیشی/ نشر روشنا.(ملا صالح همان مترجم آن 23 نفر هست. سه دوره زندان رو تحمل کرده: ساواک، رژیم بعث عراق، ایران! تا بازگشت اسرا به کشور و اثبات بی گناهیش خیلی سختی کشید بنده خدا.. در حج دو سال قبل هم که پانصد نفر از زائرینمون تشنه قربانی شدند حضور داشت اما با یک اتفاق نجات پیدا کرد.. خدا میخواست باز زنده بمونه!)

19.خاطرات "عزت شاهی" و  "احمد احمد" نوشته ی محسن کاظمی/ نشر سوره مهر. (در این فولدر دسته بندی نمیشن چون اسارت در زندانهای ساواک هست. اما چون عاشق این کتابام دوست دارم دوباره اسمشون رو بیارم. برای عزت شاهی جانم قبلا نوشتم)

20. پاسیاد پسر خاک/ زندگی سید علی اکبر ابوترابی/ محمد قبادی/ نشر:سوره مهر. (چند وقته دنبال یه کتاب خوب راجع به سید الاحرار هستم این رو دیروز پیدا کردم و خریدم و هنوز کامل نخوندم. تورق کردم. بد نبود. طبیعیه که تا نخونم نمیتونم نظربدم)

حالا این کتابایی که من فعلا یادمه. و به خاطر شما کتابخونم رو زیر و رو کردم. بقیه هم نظراتشون رو بگن و کتاب خوب معرفی کنن.26 مردادتون هم مبارک:)

  • ۹۶/۰۵/۲۶
  • دکتر یونس

نظرات (۸)

سلام
بخش اول متن از کدام کتاب بود؟

+ کتاب من زنده ام، معصومه آباد
پاسخ:
سلام. از کتاب نبود. متن نامه های اسرا است که جمع آوری شده. بیشترش رو اینجا بخونید: 
http://ostani.hamshahrilinks.org/Ostan/%D9%87%D9%85%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%A7/Iran/Contents/%D8%B9%DB%8C%D9%80%D9%80%D8%AF-%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%B3%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B2-%D9%88%D8%B7%D9%86
آآآ بله. من زنده ام یکی از بهترین هاست.. ممنون برای یادآوری
از این 20 کتاب 8 تاشو خوندم .
نظرم رو قبلا درباره ی حکایت زمستان و مخصوصا اون شُنام قبلا گفتم و الان برای حفظ آرامش اعصاب تو دیگه نمی گم! (گفتم که چه بلایی سر شُنام آوردم؟!)
اما به نظر من "پایی که جا ماند" بهترین تو ژانر اسارته!
پاسخ:
"پایی که جا ماند" فقط اونجاش که اون پسره میگه وقتی شهید شدم  یه قالب یخ بخرید بذارید رو قبرم. میگن چرا؟ میگه من مادر ندارم برام گریه کنه، میخوام این یخه آب شه بیاد رو کفنم فکر کنم اشک مادرمه.. پسره شهید میشه رفیقاش هم یخ میخرن میبرن میذارن رو قبرش.. خب اسکلا چرا گریه نکردین براش؟ من نمیدونم قبرش کجاست وگرنه به خدا میرفتم سر قبرش تلافی قالب یخ رو در می آوردم..
ببین یه بار بیا برای همیشه سر شُنام با هم دعوا کنیم تموم شه بره. مشکلت با شُنام چیه؟ طرف اسیر شده ،چکار کرده مگه ، چرا اینقدر بی رحمی؟! چطور با اون کتاب" همسفر آب و آتش"ِ سعید قهاری سعید هیچ مشکلی نداشتی؟! فقط به شُنام گیر میدی؟ 
یه چیز دیگه!
این سخن گهربار رو از قول خودم چند جا نقل  کردم که اینجا هم ثبت می کنم!
آبجی یا اخوی که حال خوندن کتاب تو این مایه ها رو نداری ، کتاب "پایی که جا ماند " رو حداقل بخون!
پاسخ:
پایی که جا ماند یه کم حجیمه. خوننده حرفه ای میخواد. هرچند کتاب رو دست بگیری دیگه نمیتونی زمین بذاریش... حکایت زمستان خیلی قطور نیست. همون رو بخونن فضای اسارت دستشون میاد. سعید عاکف آخرای کتاباش معمولا متن نامه هایی که خواننده ها براش مینویسن رو چاپ میکنه. بازخورد خواننده ها از طیفهای مختلف سنی و اجتماعی و حتی خارج از کشور خیلی جالبه.. من بخوام کسی رو کتابخون کنم یکی از کتابایی که هدیه میدم اینه.. :)
حکایت زمستان کــــــــــــــــــــــــــــــــه!!! بعله ! در این مورد هم حرفی ندارم  :))))
شُنام رو که دیگه ندارم . جعبه ی کتابهای باطله رو برادران شهرداری از کنار سطل زباله بردند!حافظه ی خوبی هم ندارم که دقیقا بگم کجاهاش رو نپسندیدم . ولی تا جایی که یادم میاد از اینکه خیلی از خودش متشکر بود و اونهمه نوشابه برا خودش باز کرده بود ازش خوشم نیومد ! راستش احساس نکردم خیلی هم سختی کشیده ! خلاصه اینکه اینقدر ازش خوشم نیومد که گذاشتمش تو سبد کاغذ باطله ها!!!
آقا دوست دوسش ندارم دیگه!!! زوره؟
اما "پایی که جا ماند " یه چیز دیگه است !
پاسخ:
ببین داری مجبورم میکنی برم دوباره کتاب رو با دقت بخونم و ازش یه دفاع حسابی بکنم.. چطور دلت اومد کتاب رو بدی بره، بی وژدان؟!:)  تو غرفه سوره مهر همینطور پسر و دختر جوون بود که واسه کتاب خودکشی میکردن. برو سلیقه ات رو عمل کن. من بهت چی بگم؟! پسره نوجوون اسیر شده ، کجا از خودش تعریف کرد؟! چون عاشق اون دختره شیلان شد بدت اومد؟! بابا کاری نکرد که.. واقعا پاکدامن بود.. تازه شیلان خودش یه جورایی مجبور و اسیر دست کوموله بود. دیدی که شنام  اون و خواهرش رو نجات داد ولی ... به نظرم اگر خودت رو بگذاری جاش میبینی اگر هر کدوم از ما دراون شرایط سخت و کشنده بودیم نصف اون تحمل و ایمان و صبر هم نمیتونستیم داشته باشیم..  من باز ازش حمایت میکنم.
سلام.
حقیقتا خیییلیییی ممنون برای معرفی، من همیشه پیگیر کتابهایی که معرفی میکنید هستم. هر چند جدیدا روحیه‌م اونقدر داغون و ضعیف شده که نمیدونم توانایی خوندن‌شون رو داشته باشم یا نه... حکایت زمستان و شام برفی منو یه جاهایی تا مرز دیوونگی پیش بردن... یه کتاب هم جدیدا به دستم رسیده (حقیقت سمیر) درباره سمیر قنطارِ لبنانی که اسیر صهیونیست‌ها بوده. هنوز نخوندمش اما فکر میکنم تو این دسته بندی جا بگیره. 
و یه چیز دیگه؛ مطمئنید منِ او به سبک نامه‌نگاری بوده؟ حس میکنم با از به اشتباه گرفته باشیدش...
پاسخ:
سلام بزرگوار. من فکر میکنم اگر خیری تو نوشته ها باشه همین معرفی کتابه. تاحالا که کتاب بد یا بیخودی معرفی نکردم. بله کتاب سمیر قنطار تو لیست خریدمه. و اتفاقا شنیدم کتاب خیلی خوبیه. ولی هنوز نخریدم و نخوندم. تو لیست سال بعد میارمش.
مرسی ازین دقت. بله کتاب "از به" منظورم بود. ولی نمیدونم چرا اشتباه یه کتاب دیگه آقای امیرخانی رو نوشتم. حواسم کجاست؟!:)
  • مـهـربـانـو
  • حالا معرفی کتاب هم خوبه، بعنوان هم زکات هم صدقه ی کتاب به حساب میاد :)
    متشکرم از معرفیها.
    مدتها قبل من خیلی کتابها در مورد اسرا، شهادت، جنگ و ... خوندم.
    خیلی وقته دیگه کتاب مذهبی نمیخونم.
    جز غم و افسردگی چیزی واسم نداشتن، هر چی تو این زمینه ها داشتم یا هدیه دادم یا از توی قفسه هام جمعشون کردم.

    عاقا کتاب مثبت معرفی کنین، کتاب روحیه بخش، پرانرژی، شااااد....
    :)
    پاسخ:
    کتاب جنگ دوست داشتنی، خاطرات سعید تاجیک، انتشارات سوره مهر! من دو تا بیمار افسردگی با این کتاب درمان کردم. از نمک و طنازی و شیرین زبونی و بامزگی و باحالی رتبه اول رو داره، 
    کتاب کوچه نقاش ها ، خاطرات سید ابوالفضل کاظمی که خانم راحله صبوری نوشتن، انتشارات سوره مهر، درجات و رگه هایی از طنز تمیز توش هست! من تیریپ لاتی سید و تیکه کلاما و نثر لاتی کتاب رو دوست داشتم. ولی سعید تاجیک تو طنز همتا نداره، یه دونه است. 
    خیلی ممنون از معرفیها.

    کتابهای 4 اثر از فلورانس اسکاول شین، برخی کتابای برایان تریسی و بعضی کتابای دکتر فرانکل بنظر من برای درمان افسردگی و دادن روحیه و انرژی موثرترن. 
    اگر مایل بودین بخونیدشون.
    البته دکتر فرانکل رو سوای بحث یهودی بودن، هولوکاست و غیره.... تو حوزه معناشناسی زندگی...

    پاسخ:
    خیلی کتاب تو نوبت خوندن دارم. دیگه خوندن رمانا و کتابای خارجی بهم مزه نمیده.. با کتابای ایرونی بیشتر حال میکنم.. نویسنده ها و کتابای خوبمون خیلی زیادن و شاعرای خوبی هم اضافه شدن.. در ضمن هربار تو موج مجازی بولد شدن یه کتاب رفتم و خریدمش و خوندم ، پشیمون شدم. اصلا انتظارم رو برآورده نکرده و پشیمون شدم. اینقدر گفتن کتاب بیشعوری! رفتم خریدم به همه ی اون بیشعورایی که تبلیغ کردن کتاب خوبیه هنوز که هنوزه فحش میدم! بیشعورا.. بیست هزار تومنم رو ریختم تو جوب!
    کتاب آن است که خود ببوید!
    سلام. اون روضه ها رو من خودم از حفظم...
    بعنوان دکتر یونس مشورت میخواستم نه آقای یونس...
    بعدش اگر بحث خسیس بودنه خخخ خب بگو دکتر طفره نرو...
    چقد دیر سر میزنین به این صفحه از دیشب هزار بار چک کردم موقعیتش پیش انتقاممو میگیرم خخخ
    پاسخ:
    وقتی من نمیشناسمت چطور مشورت بدم؟! مثل اینه که از بیمار هیچی ندونی، نه معاینه ای و نه شرح حالی ،بعد اون نسخه ای که مینویسی چقدر صحیح میتونه باشه؟! 
    اکی بگو، بلد بودم جواب میدم، بلد نبودم یا راهی به نظرم نرسید که هیچ.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">