سرّ توحید احمدی اینست: که علی را فقط خطاب کند/عرصهی جنگ هم که تنگ شود روی حیدر فقط حساب کند
آی مرحب! برو کنار بایست، هدف انگار کندن در نیست/شیر حق اینچنین که میغرّد آمده قلعه را خراب کند
روح انگار روح تازه گرفت، آمد از فاطمه اجازه گرفت/ تا که در عرش، عکسِ حیدر را ـ درِ قلعه به دست ـ قاب کند
میپری آن طرف سواره،ولی عمرو! آن سوی خندق است علی/جنگجویی ندیدهام چون تو سوی مرگش چنین شتاب کند
دلت از او شنید و نرم نشد؟ پیش خورشید بود و گرم نشد؟/ پس لب ذوالفقار او تنها میتواند تو را مجاب کند
فرق او را شکافتی،بشکاف! مُحرِم است او وخواست قبل طواف/در وضویش به رسم عاشقها روی خود رابه خون خضاب کند
تیغ بر عمرو، پهلوان حیدر آنچنان زد که حضرت داور/ ضربهی روز خندقِ او را بهترین ضربه انتخاب کند
در میان عرب خبر پیچید، در دلش هر مبارزی فهمید/ خاک خود را به باد خواهد داد رزم اگر با ابوتراب کند
همه دیدند امیر میآید زودتر از غدیر میآید/ کی شود یک امینی دیگر شرح آن ضربه را کتاب کند؟
بیشتر بین عاشقانِ علی، حرف سلمان و مالک است ولی/ رقص خرمافروش بر سرِ دار دل ما را همیشه آب کند
بعد یک عمر ذکر یا حیدر مطمئنیم ساقی کوثر/ به دل کوزهگر میاندازد خاک ما را خم شراب کند
قلب ما در لحد که میبویند، به رقیب و عتید میگویند/ بندهی حیدرند بگذارید او بیاید خودش حساب کند
شعرم از برق ذوالفقار رسید، روشن و گرم و بیقرار رسید/ تا به ذره نگاه یار رسید، میرود کار آفتاب کند1
شعرشمعی برای توکه نشد،قد گلدستههای توکه نشد 2/ شادم اما، مگر شنیده کسی شاعرش را علی جواب کند؟
شعر از آقای قاسم صرافان ----------------------------------
1: به ذره گر نظر لطف بوتراب کند / به آسمان رود و کار آفتاب کند
2:اشاره به زمزمه ساده و خالصانه شمع سازی که مورد عنایت مولا قرار گرفت:
شمع میسازم برایت یاعلی / قد این گلدسته هایت یا علی
- ۹۶/۰۶/۱۸