بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

  • ۰
  • ۰

وداع...

فرشته این بار خسته شد از بس که پدر را تکه تکه برده بود...


بیس

  • ۹۶/۰۷/۰۵
  • دکتر یونس

نظرات (۱)

حسرت شرکت تو تشییع شهید موند رو دلم ...
بلوارکشاورز بودم و تا میدان امام حسین فاصله ای هم نداشتم ولی نتونستم برم .
پاسخ:
آآآه... من چی؟ اون شنبه اومدم تهران و بعد تشییع کنسل شد! خوش به سعادت اونهایی که رفتن و اونجا بودن.. اونقدر با ارزش بود که خود آقا هم اومدن ..  
اگه الاعمال و بالنیات باشه ، شاید ما هم جزو اونها قرار بگیریم! جواب امام به اون جوونی که بهش گفت دلم میخواست زودتر به دنیا میومدم  و تو میدان نبرد باهاتون میبودم رو یادته؟ یا لیتنی کنا معکم.. فعلا وسع ما در همین حده.. تماشاچی بودن! یا حتی نبودن!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">