چقدر خوبه اتفاقی یه کتاب یا سریال یا تصنیف یا خط و تصویری که فکرشم نمیکردی یک روزی بخونی یا ببینی یا بشنوی رو پیدا میکنی و بعد تمام حس و حال و حرفای خودت رو در دیالوگ های آدمهای توی کتاب یا فیلم یا نهفته در ابیات یا نت های موسیقی یا در پیچش و ردِّ قلم و دوات پیدا میکنی.. دلت میخواد بری بگردی و نویسنده اون دیالوگ ها یا نت ها یا خطاط رو پیدا کنی و بگی از ردّ زخم روح کلماتت، پیدات کردم.. اونچیزی که در آدمها برام جالبه نه رنگ پوست و زبان و قد و مو و خال و رنگه ، نه سطح تحصیلات و نوع ماشین و ثروت و ابعاد میز و قدرت و موقعیت، نه اندوخته ها و داشته ها و خواسته ها ست، "زخم ها"شون، زخمهاشون برام ارزش و اهمیت داره.. من آدما رو از زخم هاشون میشناسم..
شاید به همین دلیل اینقدر مولا علی و سیدالشهدا رو دوست دارم..
با اینکه بعد از فتنه 88 از آقای ناظری خیلی دلگیرم ولی تمام خاطرات کودکیم با صدای او و حسام الدین سراج و آهنگران در هم تنیده شده.. اگر از من بپرسن قشنگ ترین جای این تصنیف کجاست میگم دقیقه 5 و 7ثانیه اش! (اینجا)
پ ن: اصلا متوجه شدید من بالاخره نحوه صحیح لینک دادن رو سر پست سوره حضرت مریم و امّتِ میانه یادگرفتم و دارم گندش رو در میارم؟!
پاسخ:
من از فهمیدن اشتباهاتم نمیترسم و خجالت نمیکشم. تازه خوشحال هم میشم. میگم بذار عمومی باشه بقیه هم دو تا چیز یاد بگیرن. و اشتباه منو تکرار نکنن. بابا به خدا سپیدار معلمه، چقدر سر این گذار باهام دعوا کرده. خوب شیر فهمم کرده. هر چیز غیر دیدنی مثل نماز و احترام و سپاس رو میگزارن. و اشیا و چیزای دیدنی و لمس کردنی رو هم میگذارن! خب تو به من اعتماد نداری به اونیکه از رو دست مولوی کپ زده داری؟! ای ولله!
من اولش فکر کردم با این فرمول طبق اونچیزی که سپیدار گفته: شب و روز مثل نماز و احترامه.. ولی الان فکر کردم اگر منظورش "گذراندن" باشه با ذ درسته..منظورش گذاشتن نیست، گذراندنه.. چقدر کلاس اول سخته. تو ببین!
پاسخ:
نه من از این بازی خوشم نیومده.. ولی ازین آدمای قوی که قدر زخم هاشون رو میدونن و از دل مشکلات محکمتر و قویتر بیرون میان خوشم میاد.. من میدونم نه دنیا عوض میشه و نه من عوض میشم..
پاسخ:
سلام. ممنون از توضیحاتت. خیلی خوب بود. الان باید منتظر نظر کارشناسی و تخصصی سپیدار باشیم.. ولی این ازون کلمه هاست که حتی رئیس فرهنگستان هنر و ادب پارسی هم اشتباه نوشتش!! ولی الان موضوع جالب تر شد.. ممنون از همه که به "ذ" توجه میکنید.:) دقت کردید من خودمم علامت سوال گذاشتم تو عنوان! کاش اثر یا نشانه یا آدرسی از خودتون به جا بگذارید. قانونه که کامنت بی آدرس جواب نمیدیم!
پاسخ:
سلام بر آبگینه عزیزم. باور کن دل به دل راه داره. الان یادت افتادم. گفتم عه؟! از آبگینه هم که میتونم بپرسم. اومدم ازت بپرسم که دیدم خودت کامنت گذاشتی جانم.
الان معنی این بیت چی شد؟ من فکر کردم میگه نمیگزارم این شب و روز شب و روز بمونن.. یه جوری اونها رو هم مجنون میکنم.. خب پس همون ز باید باشه دیگه؟!
نه گوش ندادم. حالا میبینم. الان پرونده فیلم هندیای آرجیت رو بستم!:) یعنی اگر یه نفر یه روزی به من میگفت تو در آینده فیلم هندی هم خواهی دید، من کف گرگی میذاشتم توصورتش! چه کردی با من آبگینه؟ گیگ داری برا دانلود؟!
یوتیوب ندارم. فیلتره بابا جان. درضمن نمیشه دانلود کرد فقط گیگ به فنا میده. خب کجاست اون تیکِ تا بزنمش؟! راستی به خاطر روی گل جنابعالی پست کوتاه نوشتیما! دقت فرمودید؟! که به رو میاری پستات بلنده..
پ ن: من همین الان یه سوتی جدید خلق کردم. توگوگل سرچ کردم "کنسرت لایوش" هی با خودم میگفتم لایوش کیه دیگه با این اسمش.. :))) دیگه "ساکن واجب" هم شدم. ای خدا
آپارت جانِ خودمون با زیرنویس این کنسرت رو گذاشته. :) الان دیدم.
پاسخ:
چون همه ی چیزای انتزاعی و غیر ملموس مثل نماز و احترام و سپاس باید با "ز" باشه.. چیزای ملموس و تو دست گرفتنی که بگذاریشون اونور و اینور با "ذ".
آپارت جان هست. کار رو رامیندازه. من اونچیزی که میخوام رو پیدا میکنم. حالا دو تا صفحه اونورتر.
نگفتی گیگ دارید؟! راستی بالاخره اون فیلم رو دیدید؟!
پاسخ:
ببین چطور حال خوش من رِ به حاشیه بردید شما دخترا؟! تو چرا قیمه ها رو میریزی تو ماستا؟! آقا من دیوونه شدم از دست شماها.. همش تقصیر سپیداره. همه ی زِ ها رو قاطی کردم!
خب اجازه ندادن یه امر غیر ملموس نیست؟ انتزاعیه دیگه با این ز باس باشه.. ها؟! تو جوابم به تو هم گفتم کامنت عمومی بگذار! کامنت یه چیز ملموسه دیگه ها؟ الان فرق کامنت با نماز چیه؟! من قاطی کردم آموزه هاتون رِ..
پاسخ:
آخه خانوم معلممون اونجوری گفته!.. باشه ز ی اجازه میشه ذ استثنا! راه حل تو رو هم میذارم این گوشه ذهنم. من شماها رو دارم غم ندارم. ذ رو همون اول درستش کردم. کامنت سلما رو خوندی؟ نتیجه کامنت عمومی اینه که کلی چیز خوب و جدید یاد میگیریم..
پاسخ:
بابا سپیدار بهترین معلم کلاس اوله. چندبار سپاسگزار رو اشتباهی نوشتم اونم این رو یادم داد که دیگه ز رو با ذ اشتباه نکنم. این روش خوب بود که تا حالا جواب داده بود..
همون که آهنگش رو آرجیت خونده بود. گفتم. گفتی مگه اکران شده؟ آدرسش رو برات فرستادم که.
پاسخ:
آره. بعضی وقتا که صحبتهای اهالی تاجیکستان و افغانستان رو گوش میدم میبینم از کلمات فارسی قدیمی و جالبی استفاده میکنن. فکر میکنم مثلا سیصد سال قبل ما هم با این کلمات با هم حرف میزدیم و الان کارمون به فینگیلیش و عجقم عجیجم رسیده.. چقدر شخصیت و گفتارمون عروسکی شده.بدم میاد..وقار و ابهتی درش نیست.. خب یه نشونه و آدرس دیگه.
پاسخ:
نه که روز و شب خیلی گوش به فرمان ما هم هستن!! استاد الان "کی گذارم" با "میگذارم" چه فرقی داره؟!
بیخیال بابا اون قانون رو برای سپاسگزار یادم بمونه خودش خیلیه:)
پاسخ:
تو بهترین معلم کلاس اولی هستی که من میشناسم. معلمی که عاشق کتاب و کتابخونیه و مسئولیت پذیر و با ایمان و خلاقه. این بالاترین نعمته برای یک بچه که معلمی مثل تو داشته باشه.. بی شوخی میگم..
پاسخ:
بله حقیقتا زیبا و استادانه نوشته شده.. دلم برای استاد کلاس خطاطیم تنگ شد..
پاسخ:
سلام به استاد عزیز. ممنون از توجهت. ببخشید که ستاره دار کردم قسمتی رو به همون دلیل که خودت گفتی... آره منطقش مسخره بود. حتی اونجایی هم که توضیح داد من نتونستم قبول کنم. شاید خاطره بدی که از عشق اولش داشت یک جور مانع ذهنی براش ایجاد کرده بود. هرچی بود اون یکی بنده خدا خیلی زجر کشید.. برای اون دلم کباب شد که بیگناه میسوخت و میساخت.. همه شون خیلی عالی و حرفه ای بودند.. من به حال سینمای خودمون فقط غصه خوردم..
پاسخ:
سلام عزیزم. من شرمنده ام تو زیارت مزاحمت شدیم. فهمیدم.
پاسخ:
خودمم یادم نیست کجا بود. سر اون نامه اداری که سپاسگزارم رو اشتباه نوشته بودم برام توضیح دادی و من اینطوری برای خودم دسته بندی کردم که یادم بمونه. یعنی خوشم میاد رفیقام پایه تر از خودم! تباهیم تباه.. ملت کیلو کیلو با این آهنگ اشک ریختن ما هنوز رو "ذ" موندیم.. "هُوَ"های بیچاره رو هم همینطور ذره بینی آنالیز میکنید دیگه.. واللا.. بعد میگیم چرا ازدواج اله،بله.. به خاطر اینکه هی قیمه ها رو میریزید تو ماستا! آرزو ببین! خوبت شد؟! راحت شدی منو گذاشتی تو منگنه؟! گذاشتی...؟! ای خدا بگم چکارتون کنه..
راستی با آبگینه قرار بذارید حالا که مشهدی برید سراغ اون قبره دیگه.. شما بازوهای توانای من هستید الان اونجا... :)
پاسخ:
گفتی چهارشنبه! فکر کردم رفتی فرزند..
پاسخ:
سلام و رحمه الله. خب قند که خوب بوده خدا رو شکر. واللا من تجربه ای در اون مورد که میگید ندارم و نمیدونم مشاور تغذیه چی گفته و اصلا سقط به اون ربطی داشته یا نع. چی بگم. صلاح مملکت خویش خسروان دانند. درباره زبان فارسی حق با شماست. ان شاالله دقت میکنم.
پاسخ:
سلام عزیز. الحمدلله. این جا رو ببین . این کتابا درمورد حاج احمده. من البته اونیکه برای روایت فتح خوندنم.
https://www.mashreghnews.ir/news/519930/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%DA%86%D9%86%D8%AF-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%DA%A9%D8%A7%D8%B8%D9%85%DB%8C
پاسخ:
سلام دکتر جان. خوبی؟! برنامه مهاجر رو از بیان دانلود کردم. راهنماش رو خوندم و طبق همون خودش همه پستا رو منتقل کرد به بیان. خداییش بیان از پرشین بلاگ خیلی بهتره. منتها چون من از اسباب کشی میترسیدم هی اینکار رو عقب مینداختم. کاری نداره. فقط اطلاعات رو وارد میکنی و تمام.
چرا اسمت از تو پیوندها دیلیت شده بود؟! رفتم سراغ آدرست تو پرشین. چرا اینطوری شده؟! ای بابا..
پاسخ:
سلام. عیبی نداره. به مرور کپی پیست کن و تاریخ هاش رو تنظیم کن. من اون دو سال رو اینطوری منتقل کردم. پرشین هم سر خود داره تغییرات میده... کامنت گذاشتن تو بیان خیلی خوبه. هم کامنتهای ارسالی و هم دریافتی برات آرشیو میشه. پاسخ به کامنتها رو هم بهت اطلاع میده. به نظرم بیان پرفکت تر از پرشین هست.
بسیار عالی و دلنشین ..