بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

  • ۱
  • ۰

چقدر خوبه اتفاقی یه کتاب یا سریال یا تصنیف یا خط و تصویری که فکرشم نمیکردی یک روزی بخونی یا ببینی یا بشنوی رو پیدا میکنی و بعد تمام حس و حال و حرفای خودت رو در دیالوگ های آدمهای توی کتاب یا فیلم یا نهفته در ابیات یا نت های موسیقی یا در پیچش و ردِّ قلم و دوات پیدا میکنی.. دلت میخواد بری بگردی و نویسنده اون دیالوگ ها یا نت ها یا خطاط رو پیدا کنی و بگی از ردّ زخم روح کلماتت، پیدات کردم.. اونچیزی که در آدمها برام جالبه نه رنگ پوست و زبان و قد و مو و خال و رنگه ، نه سطح تحصیلات و نوع ماشین و ثروت و ابعاد میز و قدرت و موقعیت، نه اندوخته ها و داشته ها و خواسته ها ست، "زخم ها"شون، زخمهاشون برام ارزش و اهمیت داره.. من آدما رو از زخم هاشون میشناسم..

شاید به همین دلیل اینقدر مولا علی و سیدالشهدا رو دوست دارم.. 
با اینکه بعد از فتنه 88 از آقای ناظری خیلی دلگیرم ولی تمام خاطرات کودکیم با صدای او و حسام الدین سراج و آهنگران در هم تنیده شده.. اگر از من بپرسن قشنگ ترین جای این تصنیف کجاست میگم دقیقه 5 و 7ثانیه اش! (اینجا)
پ ن: اصلا متوجه شدید من بالاخره نحوه صحیح لینک دادن رو سر پست سوره حضرت مریم و  امّتِ میانه یادگرفتم و دارم گندش رو در میارم؟!

  • ۹۶/۱۰/۲۰
  • دکتر یونس

نظرات (۲۴)

  • گرافیست ارشد
  • به به
    بسیار عالی و دلنشین ..
    پاسخ:
    صداش خوبه..
  • آرزوهای نجیب (:
  •  چون فکر کردم شاید درست نباشه، عمومی بگم

    باور کن غلطه، مگه منظورت "گذاشتن" نیست، شب و روز رو کی بگذارم شب روز یا منظورت چیز دیگه است که من متوجه‌اش نشدم.

    مگه این نیست شعره
    https://ganjoor.net/moulavi/shams/ghazalsh/sh302/
    پاسخ:
     من از فهمیدن اشتباهاتم نمیترسم و خجالت نمیکشم. تازه خوشحال هم میشم. میگم بذار عمومی باشه بقیه هم دو تا چیز یاد بگیرن. و اشتباه منو تکرار نکنن. بابا به خدا سپیدار معلمه، چقدر سر این گذار باهام دعوا کرده. خوب شیر فهمم کرده. هر چیز غیر دیدنی مثل نماز و احترام و سپاس رو میگزارن. و اشیا و چیزای دیدنی و لمس کردنی رو هم میگذارن! خب تو به من اعتماد نداری به اونیکه از رو دست مولوی کپ زده داری؟! ای ولله! 
    من اولش فکر کردم با این فرمول طبق اونچیزی که سپیدار گفته: شب و روز مثل نماز و احترامه.. ولی الان فکر کردم اگر منظورش "گذراندن" باشه با ذ درسته..منظورش گذاشتن نیست، گذراندنه..  چقدر کلاس اول سخته. تو ببین!
    زندگی تو این دنیا پر از زخمه. اول که بچه بودم این قانون دنیا واسم عجیب بود و غیر قابل تحمل.و لی الان که بزرگ شدم از این بازی خوشم اومده. من روی این دنیا رو کم میکنم  و میخوام از تازیانه های دنیا خم به ابرو نیارم.
    پاسخ:
    نه من از این بازی خوشم نیومده.. ولی ازین آدمای قوی که قدر زخم هاشون رو میدونن و از دل مشکلات محکمتر و قویتر بیرون میان خوشم میاد.. من میدونم نه دنیا عوض میشه و نه من عوض میشم.. 
    سلام
    این از اون آهنگ خاطره سازهای زمان ماست. از اونا که ناخودآگاه زیرلب زمزمه شون می کنم، دو بیت میخونم و بعد گیر میکنم همیشه نصفه نیمه یادم میان. :(

    + اون جوری که به ما درس میدادن، کاری به اشیا و دیدنی، ندیدنی نداشتن. 
    گزاردن به معنای ادا کردن، به جا آوردن، اجرا کردن. 
    پس نماز و احترام و سپاس به جا آورده میشوند، گزارده میشن.

    گذاشتن به معنای قراردادن، نهادن، هشتن.
     مطمئنم گذراندن نیست. وگرنه باید بشه: گذرانم. نه گذارم.

     شاعر میگه روز و شب رو به حال خودشون نمی گذارم. درهمشون میریزم، مصرع قبل گفته مثل خودم مجنونشون میکنم.
    پاسخ:
    سلام. ممنون از توضیحاتت. خیلی خوب بود. الان باید منتظر نظر کارشناسی و تخصصی سپیدار باشیم.. ولی این ازون کلمه هاست که حتی رئیس فرهنگستان هنر و ادب پارسی هم اشتباه نوشتش!! ولی الان موضوع جالب تر شد.. ممنون از همه که به "ذ" توجه میکنید.:) دقت کردید من خودمم علامت سوال گذاشتم تو عنوان! کاش اثر یا نشانه یا آدرسی از خودتون به جا بگذارید. قانونه که کامنت بی آدرس جواب نمیدیم!
  • آب‌گینه موسوی
  • خب اوّل این که با احترام به نظرِ سلما، «گذارم» به معنای گذراندن و عبور دادن هم هست! :)

    سلام دکتر جان!

    اع، دیروزی من هم داشتم ناظری گوش می‌کردم و می‌دیدم. واران واران یا شیرین شیرینش را نوش کردی؟ اگر کنسرت لایوش را در یوتیوپ ببینی که دیگه محشره! با رقصِ چکنواریان! 

    البتّه مولا می‌فرماد که قیمتِ هرکس، به قدرِ همّتِ اوست ولی خب، جانِ کلامت را گرفتم. آدم‌ها با زخم و درد عمیق می‌شوند و تماشایی! 

    هنوز در لین‌دادن اشکال داری عزیزم! بابا آن تیکِ در صفحّ دیگر باز شود را هم بزن! :)

    پاسخ:
    سلام بر آبگینه عزیزم. باور کن دل به دل راه داره. الان یادت افتادم. گفتم عه؟! از آبگینه هم که میتونم بپرسم. اومدم ازت بپرسم که دیدم خودت کامنت گذاشتی جانم.
    الان معنی این بیت چی شد؟ من فکر کردم میگه نمیگزارم این شب و روز شب و روز بمونن.. یه جوری اونها رو هم مجنون میکنم.. خب پس همون ز باید باشه دیگه؟! 
    نه گوش ندادم. حالا میبینم. الان پرونده فیلم هندیای آرجیت رو بستم!:) یعنی اگر یه نفر یه روزی به من میگفت تو در آینده فیلم هندی هم خواهی دید، من کف گرگی میذاشتم توصورتش! چه کردی با من آبگینه؟ گیگ داری برا دانلود؟! 
    یوتیوب ندارم. فیلتره بابا جان. درضمن نمیشه دانلود کرد فقط گیگ به فنا میده. خب کجاست اون تیکِ تا بزنمش؟! راستی به خاطر روی گل جنابعالی پست کوتاه نوشتیما! دقت فرمودید؟! که به رو میاری پستات بلنده..
    پ ن: من همین الان یه سوتی جدید خلق کردم. توگوگل سرچ کردم "کنسرت لایوش" هی با خودم میگفتم لایوش کیه دیگه با این اسمش.. :))) دیگه "ساکن واجب" هم شدم. ای خدا
    آپارت جانِ خودمون با زیرنویس این کنسرت رو گذاشته. :) الان دیدم.
  • آب‌گینه موسوی
  • قربانت! 
    بله، من هم همین معنایی رو که گفتی، درک می‌کنم. چرا «ز»؟ با همان ذال.
    عزیزم!  :))
    نوشِ جانت! هوم، دارم!
    فیلتر نداری، که نمیشه بله. ولی خب یوتیوپ دانلود هم داره، تو بلد نیستی!  :)
    همون وقتی که می‌خوای آدرسِ لینکو بذاری، تو جدوله هست. 
    دقّت کردم! خدا خیرت بده. :) ولی دوست دارم قبلیارو بخونم و اِن‌شاءللّه می‌خونم.
    پاسخ:
    چون همه ی چیزای انتزاعی و غیر ملموس مثل نماز و احترام و سپاس  باید با "ز" باشه.. چیزای ملموس و تو دست گرفتنی که بگذاریشون اونور و اینور با "ذ".
    آپارت جان هست. کار رو رامیندازه. من اونچیزی که میخوام رو پیدا میکنم. حالا دو تا صفحه اونورتر.
    نگفتی گیگ دارید؟! راستی بالاخره اون فیلم رو دیدید؟! 
  • آرزوهای نجیب (:
  • دکتر جان 
    نمی‌گذارم شب و روز همون شب و  روز بمونه  منظورت اینه که «اجازه نمی‌دهم» مگه نه؟ 
    خب می‌شه نمی‌گذارم نه نمی‌گزارم! 

    چرا لقمه رو دور سرت می‌چرخونی🙈🙈
    پاسخ:
    ببین چطور حال خوش من رِ به حاشیه بردید شما دخترا؟! تو چرا قیمه ها رو میریزی تو ماستا؟! آقا من دیوونه شدم از دست شماها.. همش تقصیر سپیداره. همه ی زِ ها رو قاطی کردم!
    خب اجازه ندادن یه امر غیر ملموس نیست؟ انتزاعیه دیگه با این ز باس باشه.. ها؟! تو جوابم به تو هم گفتم کامنت عمومی بگذار! کامنت یه چیز ملموسه دیگه ها؟ الان فرق کامنت با نماز چیه؟! من قاطی کردم آموزه هاتون رِ..
  • آرزوهای نجیب (:
  • اصلاً اون امر ملموس و غیرملموس رو بنداز دور.
    مثلاً بچه به مامانش می‌گه مامان بگذار برم خونه دوستم یا بگزار؟ 
    خب می‌گی بگذار دیگه! این بگذار اینجا معنی اجازه دادنه و اجازه دادن هم غیرملموسه ولی با ذ می‌نویسم نه ز 
    توی این شعر هم باید با ذ نوشته میشه 
    اصلاً یه کاری کن بیا گزار روی توی فرهنگ لغت دربیار شاید اینطوری بهتر باشه  
    پاسخ:
    آخه خانوم معلممون اونجوری گفته!.. باشه ز ی اجازه میشه ذ استثنا! راه حل تو رو هم میذارم این گوشه ذهنم. من شماها رو دارم غم ندارم. ذ رو همون اول درستش کردم. کامنت سلما رو خوندی؟ نتیجه کامنت عمومی اینه که کلی چیز خوب و جدید یاد میگیریم..
  • آب‌گینه موسوی
  • کی اینارو گفته؟!  :) والّا من نشنیدم تا حالا! 😑
    خیلی هارو هم نداره!
    گفتم! دارم. 
    کدوم؟
    پاسخ:
    بابا سپیدار بهترین معلم کلاس اوله. چندبار سپاسگزار رو اشتباهی نوشتم اونم این رو یادم داد که دیگه ز رو با ذ اشتباه نکنم. این روش خوب بود که تا حالا جواب داده بود..
    همون که آهنگش رو آرجیت خونده بود. گفتم. گفتی مگه اکران شده؟ آدرسش رو برات فرستادم که.
  • گرافیست ارشد
  • ممنون :)
    http://GraphicMaster.blog.ir
    راستی این وبلاگ ماست استاد ، اگر میشه ما رو هم در قسمت پیوند های وبلاگتون قرار بدید ، سپاس .
    سلام...😊
    پاسخ:
    به به! علیکم سلام! 
    اصلا ما تو لهجهء خودمون به "اجازه دادن" میگیم "هشتن" که میشه همون "گذاشتن" با  ذ 
    مثل این جمله : بهل تا برویم که میشه : بگذار تا برویم. 
     من عقیده دارم لهجه های محلی، فارسی ترند. 

    + وبلاگمو حذف کردم. نیست که آدرس بذارم.
    پاسخ:
    آره. بعضی وقتا که صحبتهای اهالی تاجیکستان و افغانستان رو گوش میدم میبینم از کلمات فارسی قدیمی و جالبی استفاده میکنن. فکر میکنم مثلا سیصد سال قبل ما هم با این کلمات با هم حرف میزدیم و الان کارمون به فینگیلیش و عجقم عجیجم رسیده.. چقدر شخصیت و گفتارمون عروسکی شده.بدم میاد..وقار و ابهتی درش نیست.. خب یه نشونه و آدرس دیگه. 
  • سپیدار ...
  • حضرت مولانا که فرمودن :

    روز و شب را همچو خود مجنون کنم

    روز و شب را کی گذارم روز و شب؟

    ...

    می بینی که گفته " کی گذارم " نگفته "می گذارم"!

    یعنی مثل خودم شب و روز رو هم دیوونه می کنم و نمی گذارم شب طبق معمول شب باشه و روز روز!

    عاشقیه دیگه ! شب و روز آدم قاطی میشن !
    پاسخ:
    نه که روز و شب خیلی گوش به فرمان ما هم هستن!! استاد الان "کی گذارم" با "میگذارم" چه فرقی داره؟! 
    بیخیال بابا اون قانون رو برای سپاسگزار یادم بمونه خودش خیلیه:)
  • سپیدار ...
  • ببخشید الان نمیتونم تو بحث شرکت کنم :)
    (بعدا باهات حرف میزنم دکتر جان!)
    ولی گذاشتن به معنای مجازی وضع کردن هم هست . مثل قانون گذاشتن و قانون برداشتن!
    اینجا هم یعنی قانون طبیعی شب و روز رو به هم میزنم!
    عاشق نشدی که شبها خوابت نبره؟
    ...
    نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی هم نکن! من کجا بهترین معلمم؟ بهترین معلم ندیدی!


    پاسخ:
    تو بهترین معلم کلاس اولی هستی که من میشناسم. معلمی که عاشق کتاب و کتابخونیه و مسئولیت پذیر و با ایمان و خلاقه. این بالاترین نعمته برای یک بچه که معلمی مثل تو داشته باشه.. بی شوخی میگم.. 
    منم با نظر خانوم معلم سپیدار موافقم.یعنی همون شبو روزو به هم میریزیم:)
    این عکسه چقدر یا  چقه قشنگه. همین عکسی که واسه پست گذاشتین.

    پاسخ:
    بله حقیقتا زیبا و استادانه نوشته شده.. دلم برای استاد کلاس خطاطیم تنگ شد.. 
  • آب‌گینه موسوی
  • بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

    سلام و درود بر بهترین معلّمِ کلاسِ اوّل ولی فرمولی که دادند، شاهدِ نقض دارد. مثلِ کارگزار و وام‌گزار و باج‌گزار و...

    اشکالِ سلمارو هم که گفتم. الان نگرفتم که چرا هنوز بینِ ز و ذ تردید داری.

    آقا من خیلی کم، کامنتای دیگه رو می‌خونما. به ‌خاطرِ گلِ روی شما .

    آهان! ** *** ******* **

    بله دیدم. خیلی سکانسای خوبی داشت و خوش ساخت بود همونطوری که حدس می‌زدم. اوه اشک هم ریختم... آهنگاش که محشر بودن...

     ولی خب منطق و روانِ دختره ******رو نفهمیدم! مگه داریم؟! مگه میشه؟!  حتی وقتی ازون یارو هم جدا شد، باز با ****** کنار نیومد. چرااا؟! برادری خواهری یعنی چی بابا! راستش ****** هم عرضۀ مردونه نداشت. خیلی کوتاه میومد... حالا خانواده رد میشه. باید خصوصی با هم گپ بزنیم به قولِ افغانستانی‌ها.   

    پاسخ:
    سلام به استاد عزیز. ممنون از توجهت. ببخشید که ستاره دار کردم قسمتی رو به همون دلیل که خودت گفتی... آره منطقش مسخره بود. حتی اونجایی هم که توضیح داد من نتونستم قبول کنم. شاید خاطره بدی که از عشق اولش داشت یک جور مانع ذهنی براش ایجاد کرده بود. هرچی بود اون یکی بنده خدا خیلی زجر کشید.. برای اون دلم کباب شد که بیگناه میسوخت و میساخت.. همه شون خیلی عالی و حرفه ای بودند.. من به حال سینمای خودمون فقط غصه خوردم.. 
  • سپیدار ...
  • عزیزم  خیلی فرق می کنه . "می گذارم" یعنی اجازه میدم شب و روز طبق روال طبیعی شون پیش برن مثل اونوقت که من هم مثل بچه ی آدم روزها کار می کردم و شبها می گرفتم راحت می خوابیدم . اما "کی گذارم " سوالیه  یعنی حالا که من قاطی کردم ، کی میذارم شب و روز جای خودشون باشن ؟ به همین خیال باشن اونها رو مثل خودم مجنون و عاشق و دیوانه می کنم . 
    آره عزیزم ....


    پاسخ:
    سلام عزیزم. من شرمنده ام تو زیارت مزاحمت شدیم. فهمیدم. 
  • سپیدار ...
  • سلام بر آب گینه جان !
    والا من خودم هم با این گذر و گذار بعضی وقتها مشکل دارم ... یادم نیست قبلا چطور این مطلب رو به این دکتر جان گفتم ولی انگار ناقص گفتم که دکتر رو به اشتباه انداختم!
    ...
    دکتر جانم اون مطلب رو کجا برات نوشتم اینجا ؟ اونجا؟ یا اون یکی جا؟!!! هوش و حواس ندارم که فرزندم ؛ )
    پیدا کن ببینم چی گفتم :)

    پاسخ:
     خودمم یادم نیست کجا بود. سر اون نامه اداری که سپاسگزارم رو اشتباه نوشته بودم برام توضیح دادی و من اینطوری برای خودم دسته بندی کردم که یادم بمونه. یعنی خوشم میاد رفیقام پایه تر از خودم! تباهیم تباه..  ملت کیلو کیلو با این آهنگ اشک ریختن ما هنوز رو "ذ" موندیم.. "هُوَ"های بیچاره رو هم همینطور ذره بینی آنالیز میکنید دیگه.. واللا.. بعد میگیم چرا ازدواج اله،بله.. به خاطر اینکه هی قیمه ها رو میریزید تو ماستا! آرزو ببین! خوبت شد؟! راحت شدی منو گذاشتی تو منگنه؟! گذاشتی...؟! ای خدا بگم چکارتون کنه.. 
    راستی با آبگینه قرار بذارید حالا که مشهدی برید سراغ اون قبره دیگه.. شما بازوهای توانای من هستید الان اونجا... :)
  • سپیدار ...
  • من هنوز اینجام فرزند! 

    پاسخ:
    گفتی چهارشنبه! فکر کردم رفتی فرزند..
  • سپیدار ...
  • چهارشنبه ی بعد عزیزم :)
    پاسخ:
    آها.. خب پَ..:)
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    سلام.
    ** **** ****** *** ******* ***** ***** ** *** * *** ** ******* ********* *** ******* ***** ****** *** ** ***** ** *** **** ** ****** * ** ****** ******* **** **** **** * ** ***** **** ** ***** ***** ****** ***** ***** ** ****** * ******** *** ** **** ***** **** **** *** **** *** ***** ******
    مطلب بعد اینکه، دیدم بحث انواع ز و زبان و ادبیات فارسی داغه، گفتم منم یه نکته ای رو متذکر بشم.
    اصطلاح "راجب" در معنای "مربوط به" یا " در موضوعِ" یه غلط مصطلحه که در واقع بی معناست. درستش "راجع به" هست که در سیر تاسف بار گفتاری شدن نوشتارها، یواش یواش تبدیل شده به کلمه بی معنی "راجب".
    لذا در راستای پاسداشت زبان و ادبیات فارسی، خواهش میشه بعد از این، این نکته رو هم رعایت بفرمایید.
    * **** *** ****** ** ** *** ***** ******* ** *** ******** ******* **** ** **** * **** ****** *** ****** ***** *** ***** *** *** ** **** ***** ******* ** ******
    ***** ** ***** ******** ** *** ******* *** **** ***** ** **** ** ** *** * ***** *** ****** *** **** **** *** * **** ** ***** *** ***** *******
    پاسخ:
    سلام و رحمه الله. خب قند که خوب بوده خدا رو شکر. واللا من تجربه ای در اون مورد که میگید ندارم و نمیدونم مشاور تغذیه چی گفته و اصلا سقط به اون ربطی داشته یا نع. چی بگم. صلاح مملکت خویش خسروان دانند. درباره زبان فارسی حق با شماست. ان شاالله دقت میکنم. 
    سلام دکتر جان! خوبی؟ 
    یه سوال دارم: از اونجایی که کتاب خوان قهاری هستی و کتابهایی که تا حالا معرفی کردی و منم بیشترشونو خریدم خیلی خوب بودند، می خواستم بپرسم یه کتاب خوب در مورد شهید احمد کاظمی به من معرفی می کنی؟
    خدا خیرت بده.یا علی
    پاسخ:
    سلام عزیز. الحمدلله. این جا رو ببین . این  کتابا درمورد حاج احمده. من البته اونیکه برای روایت فتح خوندنم. 
    https://www.mashreghnews.ir/news/519930/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%DA%86%D9%86%D8%AF-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%DA%A9%D8%A7%D8%B8%D9%85%DB%8C

  • دکتر محیصا
  • بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    سلام **** دکتر چطور همه ی پستا رو اینجا منتقل کردید؟
    پاسخ:
    سلام دکتر جان. خوبی؟! برنامه مهاجر رو از بیان دانلود کردم. راهنماش رو خوندم و طبق همون خودش همه پستا رو منتقل کرد به بیان. خداییش بیان از پرشین بلاگ خیلی بهتره. منتها چون من از اسباب کشی میترسیدم هی اینکار رو عقب مینداختم. کاری نداره. فقط اطلاعات رو وارد میکنی و تمام. 
    چرا اسمت از تو پیوندها دیلیت شده بود؟! رفتم سراغ آدرست تو پرشین. چرا اینطوری شده؟! ای بابا..
  • دکتر محیصا
  • نتونستم وبلاگمو انتقال بدم‌😥چون اصلا نتونستم وارد مدیریت پرشین بلاگ بشم ... ولی دوباره مینویسم 😊همین ادرس جدید 
    پاسخ:
    سلام.  عیبی نداره. به مرور کپی پیست کن و تاریخ هاش رو تنظیم کن. من اون دو سال رو اینطوری منتقل کردم. پرشین هم سر خود داره تغییرات میده... کامنت گذاشتن تو بیان خیلی خوبه. هم کامنتهای ارسالی و هم دریافتی برات آرشیو میشه. پاسخ به کامنتها رو هم بهت اطلاع میده. به نظرم بیان پرفکت تر از پرشین هست. 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">