بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

  • ۱
  • ۰

از وقتی یادم میاد و خودم رو شناختم عاشق ماه رمضان بودم.. عاشق روزه های کله گنجشکیش.. عاشق ضعف کردن های دم افطار که حتی یادمه مامانم کولمون میکرد تا ساعت ها بگذره و اذان بشه.. 
اولین نماز عمرم رو شبِ 14 خرداد1368 خوندم. اولین نماز واقعی و صحیح و با وضوی درست و دقیق.. حمد و سوره و اذکار رکوع و سجود و ترتیب نماز رو بلد بودم و گیرِ دعای قنوت بودم که مادرم نجاتم داد.. گفت توی قنوت میتونی هرچی دلت میخواد فارسی به خدا بگی و قنوت لازم نیست حتماِ حتما عربی باشه.. اولین نمازِ دو رکعتیِ عمرم رو اون شب برای شفای امام روح الله خوندم.. حتی توی سجده نمازم گریه کردم.. شب خواب امام رو دیدم که بغلم کرده.. صبح با صدای جیغ و داد و ضجه زدن ها بیدار شدم. امام از دنیای ما رفته بود و من حتی نمیدونستم فرق خواب با مردن چیه؟! فکر میکردم اونیکه الان تو خوابم بوده و منو بغل کرده بود نمیتونه مرده باشه.. اولین تجربه ی نمازم اینطوری گذشت.. با بدست نیاوردن چیزی که به خاطرش نماز خونده بودم! 
همون سال رمضان اولین روزه بلند و کامل عمرم رو با اصرار خودم گرفتم. قبلش فقط کله گنجشکی بود! کیا انیمیشن زهره و زهرا رو یادشونه؟ اونا هم روزه کله گنجشکی میگرفتن. من هم. همیشه با روزه و رمضان حس و حال خوبی داشتم.. قلب پاک بچه ها بهتر و شفاف تر، زیبایی و رحمت این ماه عزیز رو درک میکنه.. به همین دلیل بچه ها این ماه رو با همه ی تفاوت ها و نخوردن هاش دوست دارن.. 
تازه یکسال بود بن کن شده بودیم و یک لا قبا اومده بودیم یه شهری که با زادگاه و خونه خودمون 180 درجه تفاوت داشت.. شوره زار. گرم و خشک. بدون حتی یک سبزه، رود یا چشم انداز زیبا.. بدون حتی امکانات اولیه زندگی.. بدون کولر، تی وی، فکر کنم بالاخره پنکه آوردیم و چه ساعتها که دوزانو مینشستیم جلوش تا از هرم گرما کم بشه.. بعضی وقتا پیرهنمون رو میزدیم بالا و بدنمون رو میچسبوندیم به سنگ های دور تا دور زیر زمین که خنک بشیم.. اولین روزه ام رو یادمه.. از شدت تشنگی و گرما بعد از ظهر دیگه بیحال شدم.. مامانم کولم کرد . با چادرش منو به خودش بست.. من رو گذاشت پشتش و همینطور که منو پشت خودش تکون میداد میگفت صبر کن تا اذان چیزی نمونده.. غرورم بهم اجازه نمیداد اظهار عجز و لابه کنم.. اون یکساعت مونده به افطار رو تکیه داده به کتف مادرم یادمه.. سرم افتاده بود و از شدت ضعف ساکت شده بودم.. تار و مبهم میدیدم .. نور بود.. صدای قرآن بود.. صدای اذان اومد.. و بند چادری که باز شد و منو نشوند سر سفره افطار.. اون شیرینیِ بامیه و چایی که خوردم کلمه نمیشه.. 
قرار بود روزه بگیریم تا گرسنگی فقرا رو درک کنیم.. درک کردم.. از اون سال به بعد هیچ وقت توی خیابون بهانه ی خریدن خوراکی رو نگرفتم و توی خیابون چیزی نخوردم.. میترسیدم کسی ببینه و دلش بخواد و پول نداشته باشه که بخره.. 

سال بعد شجاع تر شدم.. بیشتر روزه کامل گرفتم و کمتر اذیت شدم.. و سال بعد ترش یک روز درمیون روزه کامل_ کله گنجشکی گرفتم.. و از سال بعدش همه اش رو گرفتم.. وقتی بچه ی لپو و شکمویی مثل من تونسته بود یعنی بقیه هم عذری نداشتن و میتونستن!
رمضان رو دوست دارم.. چون ماه خداست.. ماه عشقه.. ماه لبریز شدنِ محبت خدا و چشم پوشی او از خطاهای ماست.. ماه دوست داشتن و دوست داشته شدنه.. خدایا شیرینی این ماه رو به ما بچشون، ما رو با محبتت در این ماه سیراب و زنده کن.. اجازه بده مثل دوستان عزیزت، ما هم با تو حرف بزنیم.. شبهاش رو به نماز و حرف زدن با تو بگذرونیم و روزهاش رو با قرآن خوندن و فهمیدن سپری کنیم.. لذت مناجات سحر و دعا خوندن رو به ما نشون بده.. به قول امام سجاد: آن دست رد که به سینه ی دشمنانت میزنی، به سینه ما نزن.. نگذار دچار کج فهمی بشیم.. راه رو گم کنیم یا در شک و دو دلی و گمراهی بمانیم.. توفق بده تا حرمت این ماه رو حفظ کنیم و بزرگی و عظمت این ماه و شب قدر رو درک کنیم.. 
ما نمیدونیم چه نعمت و گنجی داریم.. دعای ورود و وداع با ماه رمضان (دعای 44 و 45 صحیفه سجادیه) رو بخونید تا ویژگیهای این ماه رو از زبان امام سجاد بشنوید.. امام سجاد طوری با این ماه خداحافظی میکنه انگار داره از عزیزترین هدیه ی خدا، دل میکنه.. خوندنش در این روزهای اول و حالا کمک میکنه که قدر ثانیه به ثانیه و لحظه به لحظه اش رو بدونیم.. 
من کوچیکتر و روسیاه تر از اونی هستم که بخوام وصیتی بکنم ولی به حرمت رفاقت و مصاحبت مجازی، دوست دارم بهتون بگم این ماه رو از دست ندید..
با تصمیم های نو و جدید این ماه رو یه جور دیگه بگذرونید.. امسال و این ماه رمضان رو فرصتی بدونید برای خوندن و رفاقت با صحیفه سجادیه.. فرصتی برای یکبار خوندنِ زیباترین و عاشقانه ترین و عرفانی ترین کتابِ مسیح آلِ محمد.. دست امام سجاد رو بگیرید و با او و با کلمات زیبای او با خدا حرف بزنید.. 

"خودت برای بنده هایت دری به بخششت باز کرده ای و اسمش را گذاشته ای توبه. تازه برای این که بنده هایت در را گم نکنند، کلمات راهنما هم گذاشته ای؛ کلمه هایی که می گویند: به طرف خدا برگردید! قشنگ و پاک برگردید! امیدوار باشید خدا سیاهی هایتان را بپوشاند. امیدوار باشید ببردتان بهشت... چه بهانه ای برای آدم فراموشکار مانده؟ چه بهانه ای دارد که به این خانه نرسد؟ هم تابلو گذاشته ای در را پیدا کند، هم در را باز گذاشته ای.

با ذوق و شوق، راه افتاده‌امچون به تو خیلی مطمئنم، با خودم امید آورده‌ام. می‌دانم اگر زیاد بخواهم، پیش آنهمه‌ای که تو دارى، کم است. می‌دانم اگر سهم بزرگی بخواهم، پیش آن همه‌ای که می‌توانى، کم است. لطف تو، با خواستن کسى، کم نمی‌شود. وقت بخشیدن که می‌شود، دستت بالای هر دستی است.

من اولین امیدواری نیستم که پیش تو می‌آید و هدیه‌اش می‌دهى؛ با این که حقش این بوده که هیچش ندهى. اولین نیازمندی نیستم که کمک می‌خواهد و بهش لطف می‌کنى؛ با این که حقش این بوده که ناامیدش کنى.

خدایا! دعای مرا هم جواب بده؛ صدایت که می‌کنم، نزدیک باش؛ زاری که می‌کنم، دل‌رحم باش؛ حرف که می‌زنم، گوش کن. گره های ناگوار، با تو باز می شوند؛ شدت سختی ها، با تو می شکند؛ دنبال رهایی که می گردند، به تو التماس می کنند؛ از قدرتت، سختی های زندگی، حساب می برند؛ به لطفت، علت ها و اسباب، فراهم می شوند؛ با توانایی ات، سرنوشت، جاری می شود و با اراده ات، وسایل آماده می شوند.

وقتی که می خواهی، بی آن که چیزی بگویی، اسباب، فرمان می برند و وقتی نمی خواهی، بی آن که چیزی بگویی، اسباب، از کار می ایستند.

وقت دشواری ها، آن که صدایش می کنند، تویی و وقت گرفتاری ها، آن که دنبال پناهش می گردند، تویی. برای من اتفاقی افتاده که زیر سنگینی اش شکسته ام؛ گرفتاری ای آمده که تحملش را ندارم. آن چه تو فرستاده ای، کس دیگری برنمی گرداند. آن چه تو آورده ای، کس دیگری نمی برد. دری را که تو بسته ای، کس دیگری باز نمی کند و دری را که باز کرده ای، کسی نمی بندد؛ پس خودت درِ رهایی را به رویم باز کن. به توانایی ات، این هیبت غم را در من بشکن و کاری کن به همین سختی، به همین رنج که دارم از آن به تو شکایت می کنم، زیبا نگاه کنم.."


پ ن1: تصویری از سفره افطار در بین الحرمین.. سادگی، صفا و زیبایی سفره های افطار عراقی ها رو دوست دارم.. خانواده ها در حلقه های متعدد و بزرگ و کوچیک کنار هم  دور تا دور حرم مینشینند و روزه هاشون رو باز میکنند.. خیلی قشنگه. شکوه و جلال ماه رمضان و عید فطر رو در بقیه کشورهای اسلامی  بهتر میشه دید! شاید چون اونها روشنفکر غربزده ی کمتری دارن!! 

پ ن2: خیلی حسرت میخورم وقتی میبینم درحالیکه عالم و آدم و انس و ملک دارن از هم سبقت میگیرن برای استفاده از برکات این ماه، هستند کسانیکه هنوز اندر خمِ احقاق حقوق روزه خواران و روزه نداران در ماه مبارک رمضان، چرایی جرم تلقی شدن رزوه خواری در این ماه در معابر عمومی کشور اسلامی! و تمسخر روزه داری و افتخار به روزه خواری و ....موندند.. دلم براشون میسوزه.. خیلی خیلی دلم براشون میسوزه.. حالا اگر به همین ها بگید در سر فلان قله، یا ته فلان دره، کلاسِ انرژی درمانی یا عرفان فلان و فالان برگزار میشه میرن.. اگر بهشون بگن جفت پاهات رو یه دور دور کمرت بپیچون و از توی شکمت در بیار و همزمان نفست رو 8 دقیقه حبس کن! بی چون و چرا قبول میکنه و برای هر جلسه کلاس یوگا 250 هزار تومن هم میدن.. ولی برای روزه داری که خدا گفته به هزار و یک دلیل نمیتونه!!...
چطوری یکی میتونه شعاعِ این نور و عظمت روشناییش رو نبینه و کوری رو انتخاب کنه؟ چطوری یکی میتونه در قلب یک کشور مسلمان، روزه خوار باشه و یکی در یک کشور لائیک هزینه ها و دشواریهای دینداری و روزه داری رو به جون بخره.. چطوری یکی میتونه نسبت به آداب و رسوم و دین میلیونها هموطنش بی تفاوت باشه و کسی حتی در کنج زندانهای مخوف و سالهای اسارت به سختی روزه بگیره.. انسان چقدر شگفت انگیزه.. میتونه بالاتر از فرشته ها و پایینتر از حیوانات باشه.. کاش همه میتونستن این لذت معنوی رو تجربه کنند.. پروفسور مولانا میگفت در آمریکا که تدریس میکرده، شاگردانش مسیحی و یهودی بودند، اما ماه رمضان رو مثلِ مسلمانها روزه میگرفتن تا لذت این تجربه معنوی رو درک کنن.. 
پ ن3: خیلی گرفتارم و خیلی التماس دعا دارم. لطفا دعام کنید.
از حرف های زیبا:
1- فعلا قولنامه رو بنویسید! (+)
2- دستان خدا کجای زندگی ما قرار داره؟! (+)
3- چگونه مهربانی اش را باور کنیم؟! (+) الان یادم افتاد با چه سختی میرفتیم تا به سخنرانیهای هیئت برسیم!:) همه چیز اینقدر راحت نبود.. اونایی که میرن جای ما رو خالی کنن ها.. 

  • ۹۷/۰۲/۳۰
  • دکتر یونس

نظرات (۱۹)

در راستای «پ ن ۲» این کشور بیشتر اسم اسلام رو یدک می‌کشه..
اینو وقتی با پوست و استخونم لمس کردم که هرجا رفتم برای کار برای رزومه‌ام به‌به و چه‌چه کردن، اما خودم و چادرم رو که دیدن نظرشون عوض شد...حتی اگر تو مصاحبه از بین ۴۰ نفر بشی جز دو نفر برگزیده، به خاطر چادر این تویی که رد میشی! 
حجاب تو کشور اسلامی انقدر ترسناک و عجیب و نامعقوله! 
به همین نسبت هم روزه‌خواری و....
پاسخ:
نمیدونم دقیقا چه اتفاقی داره میفته و این پروسه نفوذ در اداره ها تا کجا پیش رفته.. اما اگر میتونه همدردیم التیام بخش باشه باید بگم، منم تو آزمون استخدامی نفر هفتم بودم و توی سایت نوشته بود باهاتون تماس میگیرن بیایید برای مصاحبه و گزینش. اما وقتی بهشون زنگ زدم که چرا باهام تماس نگرفتید بیام برای مصاحبه، یکی از اون ور خط گفت: دلت خوشه!! و گوشی رو قطع کرد! خلاصه یاد فحشایی که قبل آزمون به فرزندای شهید میدادن افتادم! که میگفتن همه ی این آزمونا صوریه و اونا استخدام میشن!! شایدم مثل همیشه من استثنا هستم و همه ی اتفاقای بد برای من میفته.. ولی من اینطور فکر میکنم که حتما خدا شری رو ازم دفع کرده ، حتی اگر ظاهرش خیر نباشه.. همون آیه ی چه بسا چیزی را دوست میدارید درحالیکه شر شما در آن است.. 
ما با سرعت داریم به اون جامعه آخرالزمانی که همه ازش میترسیدن نزدیک میشیم.. دل قوی دار.. آیا صبح نزدیک نیست؟!

رهبر انقلاب: در راه دشواری که میخواهید به شهری برسید، گاهی مجبورید پیاده راه را طی کنید، گاهی مجبورید از آب بگذرید؛ یک جا هم میرسید به فرودگاهی که هواپیمای مجهزی آماده است تا شما را بی دردسر به مقصد برساند. آغاز ماه رمضان، رسیدن به همین فرودگاه است...

سلام دکتر
ما دعاگوی شما هستیم
شما هم برا همه ی ما دعا کنید


پاسخ:
علیکم السلام. لطفا آدرس بگذارید.. 
حرف آقا چقدر قشنگ بود.. ممنون. شما هم..
امیدوارم بتونیم همه از این ماه استفاده خیلی زیاد بکنیم... میگن یه ماه رمضون برایِ یه عمر کافیه ، یعنی تا این اندازه میتونه مسیر زندگی آدم رو تغییر بده.
مارو هم از دعای خیرتون فراموش نکنید دکتر جان.

پاسخ:
یه عالمی فکر کنم شهید مفتح باشه، که یکسال از عمرش، تمام شبهاش رو یعنی 365 شبِ سال رو به احیا و اعمالِ عبادی شب قدر میگذرونه تا شب قدر رو درک کنه.. اینقدر مهم بوده براش یعنی.. بعضیا اونقدر تشنه ی محبت خدان که سی شب رمضان و دو ماه رجب و شعبان کفافِ عشقشون رو نمیده و اونقدر مستِ شب قدر میشن که 365 شب از سال رو به عشق درک و پیدا کردنش میگذرونن.. خب بعدش شهید میشن دیگه!
سلام سلام. 
بحثای سیاسیت حالیم نمشد چیزی نمگفتم.ولی اینو فهمیدم ینی تو توی ۳ساالگی روزه گرفتی؟؟ 
عجب یونسی!
سرت شلوعه تو هم مارو دعا کن.
پاسخ:
سلام به روی ماه نشستت! بحثای سیاسیم رو که خیلی تووووووضیح و تفصیل دادم. شفاف بود که.. تو میخوای سن من رو در بیاری؟ نه حاجی! 3 سالگی من دقیقا شبیه اون سنجابه بَنِر بودم! روزه ازم برمیاد؟ یه کم بیا بالاتر! اونوقت روزه کله گنجشکیام  بر اساس نمازهای 5 گانه بود! محتاج به دعام.. خیلی خیلی زیاد.. 
عزیزم ان شا الله گرفتاریات حل میشن 😊😊😊
پاسخ:
یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن...
سلام 
طاعات قبول حق...
به شخصه به خدا میگم، نماز و روزم که چنگی به دل نمیزنه، نیتم رو می چسبونم به امام زمان، بلکه به زور، ازم بپذیره!

صحیفه سجادیه که اگر برچسب مذهبی (به زعم مخالفانش ) روش نمیخورد، بی شک و بدون اغراق، عاشقانه ترین رمان جهان شناخته میشد!

فقط برای هم دعا کنیم...
حتی برای اون عده ای که بخاطر مخالفت با حکومت و لجبازی، با خودشون و خداشون و این ماه بی نهایت عزیز، قهر و لج کردن...

ایشالا گرفتاری شما هم به حق این ماه عزیز و پربرکت، برطرف شه و هر چی خیر و صلاح هست رقم بخوره...

پاسخ:
سلام و رحمه الله. نماز و روزه تون قبول درگاه حق.. صحیفه سجادیه رو خیلی دوست دارم. چون بدلایل متعددی امام سجاد رو خیلی خیلی دوست دارم.. از وقتی صحیفه سجادیه رو خیلی اتفاقی خریدم تا دوسال بعدش که از سر کنجکاوی باز کردمش و مقدمه اش رو خوندم! تازه فهمیدم این گنج گرانبها چطور و با چه سختی حفظ شده و بین امام زادگان شهید مثل یک میراث با ارزش دست به دست و سینه به سینه حفظ شده تا امروز بدست ما برسه.. اون سال با یکی از چالش های زندگی در دنیا دست و پنجه نرم میکردم.. صحیفه رو اتفاقی باز کردم ببینم امام سجاد چطور از مشکلاتش عبور میکرده، حلشون میکرده،حقیقتش اصلا همین مقدمه برام یه داستان پرکشش و زیبا بود..  دیگه صحیفه از دستم جدا نشد تا خوندمش.. سطر به سطر.. تازه فهمیدم نگاهم چقدر کودکانه بوده.. من به امام سجاد میگم مسیحِ آل محمد! چون قدم به قدم با خوندن صحیفه اصلا اون مشکلات از ذهنم پاک شد و درِ جدیدی به روی چشم و مغز و قلبم گشوده شد.. تهش خوبِ خوب و قوی و قوی تر شده بودم.. 
بی‌اغراق می‌تونم بگم ماه نزدیک شدن به خداست :)

التماس دعا
پاسخ:
میدونی در هر لحظه و ماه و ساعتی میشه به خدا نزدیک شد و باهاش بدون هماهنگی قبلی و رزرو وقت و منشی و .. حرف زد اون هم بی واسطه! من عاشق نمازم به همین دلیل.. ولی رمضان قصه اش از این هم زیباتره.. تو سخنرانی آقای پناهیان شنیدم میگفت خدا انسان رو خلق کرد میدونی برای چی؟ خدایه موجودی رو خلق کرد که بهش محبت کنه! وگرنه تسبیح و عبادت و عظمت خلقت و نظم و فالان و فیلان رو که بقیه موجودات و آسمان و زمین و کائنات و ملائکه بودن و بهتر از انسان انجام میدادن.. برای شروع «باورکردنِ مهربانی خدا» به استدلال نیاز نداریم؛ به تفکر نیاز داریم/ ذکر خدا، اصلش «ذکر مهربانی خدا» است/ چرا بر تکرار ذکرِ «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» در شروع کارها تأکید شده؟ یک‌دلیلش این است که مدام «مهربانی خدا» را به خودمان تلقین کنیم/ نقص کلیدیِ مؤمنین که موجب می‌شود زیاد رشد نکنند، عدم توجه کافی به رحمانیت و مهربانی خداست..
رمضان اون فصل ویژه محبت خداست.. محبتش همیشه هست اما ما بدلایل زیادی با اسباب و وسایل و قواعدی مثل گناه، ناشکری و هزار گند دیگه که به خودمون و زندگیمون میزنیم، خودمون رو از اون محبت محروم میکنیم.. رمضان خدا دیگه نمیتونه فقر و محرومیت و بدبختی ما رو ببینه، محبتش رو سر ریز میکنه و اون حجاب ها و سد هایی که مانع هستن رو برمیداره.. میگه محبتم مال همه.. 
زیبا نوشتین. ماجور باشین.
التماس دعا :)
پاسخ:
ممنون. راستی من از اون نوشتتون در نقد منطقی و عقلانی روزه داری و نهی روزه خواری علنی در ماه مبارک خیلی استفاده کردم. اولین بار بود که میدیدم یکی هرچی تو مغز من بوده  نوشته! 
محتاجیم به دعا
خدا شمارو حفظ کنه و گشایش ایجاد کنه

دعای سیزده صحیفه بود؟
پاسخ:
ممنون از محبت شما. این متن ها چند پاراگراف مختلف از دعاهای صحیفه سجادیه(13 و 45 و ..) بود با ترجمه خانم فاطمه شهیدی که خیلی دوست دارم قلمشون رو..(+) و اصلا از سر کنجکاوی و ذوق همین نوشته های صفحه ی اول پرسمان دانشجویی رفتم و صحیفه سجادیه رو خریدم!  تو جلسه پایان نامه ام هم گفتم قبل از سوگند پزشکی میخوام سوگندم از صحیفه سجادیه باشه و دعای 22 صحیفه رو با تمام وجود و از ته قلب خوندم! استاد راهنما/ مشاور/ داور تو شوک بودن همگی!  بنده های خدا میگفتن از سال 65 تا الان همچین دفاعی ندیدیم! :)
نه بابا! سنتو نمخام. ولی بس ک دیشب حالم گرفته بود و بیخابی سرم زده بود و عمگین بودم دنبال یه چیز چالشی میگشتم فکرم درگیرش بشه مثلا سن تو در ۱۴خرداد ۶۸! من ۳سالم بوده خودم.
بحثای سیاسی رو خوندم ولی قدرت کامنت گداشتن نداشتم. منطورم این بود.
پاسخ:
ای بابا! نبینم غمت را! این رو ببین: (+
هوم. خب من ازت بزرگتر بودم دیگه.. داشتم فکر میکردم من اگر کسی کنار اون گلهای رز با دستانی تا آرنج النگو دست به دعا بر میداشت و ازم چیزی میخواست محال بود حاجتش رو برآورده نکنم! یعنی کاری به نما ندارم ولی به فرشته هام میگفتم بدید حاجتش رو دستش شکست!! :) (یعنی لذتی که تو مسغره کردن تو هست تو هیچی نیست!)
سلام خیلی متن خوبی بود... کاش بتونیم این لحظاتی که مهمان خدای کریم هستیم رو درک کنیم ...
پاسخ:
سلام و رحمه الله. ممنون. انشاالله همتش رو داشته باشیم.. به قول حاج علیرضا "عزم و اراده" مهمتر از "اقدام" هست.. شاید عمرمون نرسه ولی در دم و دستگاه خدا حتی نیت ها هم به حساب میان.. 
سلام
نماز و روزه هاتون قبول
شما آدم پیچیده ایی هستین.......
پاسخ:
سلام. ممنون. دنیا پر از آدمای متفاوته..
سلام .طاعات و عباداتت قبول باشه .ان شالله
من خیلی گرفتارم خیلی خیلی 
من رو دعا کن در این روزهای عزیز. شما آدم معتقدی هستی و بنده ی خوب خدا .شاید خدا روی شما رو برای بنده ی رو سیاهی مثل من بگیره ..

من رو دعا کن خیلی گرفتارم خیلی گرفتار ...
پاسخ:
سلام و رحمه الله. چشم. ممنون از حسن نظر شما. شما هم دعام کنید.
سلام
برای اولین بار
یه متن تون رو کامل خوندم
پاسخ:
سلام و رحمه الله. خب خدا روشکر :)
سخنرانی ها بسیار خوب بود
متن هم
به لینک ها مراجعه کردم دیگه فراموش کردم تشکر کنم
ممنونم
پاسخ:
من خودم از دیدن اون لینک سوم ذوقمرگ شدم! همه چیشون انقد قشنگ و منظم و دسته بندی! مگه داریم؟ مگه میشه؟! :)
جوابت داده بودما!
پاسخ:
آقو! من نگرانتم نگی نگفت! کوجویی تو؟ خوبی؟
سلام دکترجان
گهگاهی وبلاگت را میخونم . امروزم اتفاقی صفحه ات را باز کردم و این مطلب را خوندم .
ماه رمضان خیلی حس شیرینیه . اما امسال نمیدونم چرا حس و حالی که باید داشته باشم را ندارم . یه چیزی گم کردم نمی دونم چیه .
پاسخ:
سلام عاشق خدا. رمضان شیرین ترین ماهِ ساله برای من.. سوره یاسین رو با معنی بخون. حالت بهتر میشه.. 
سلام

ممنون هم برای متن خوب. هم لینکها که سوای زیبا بودن عمیق بودن...
ان شاالله گرفتاریهاتون حل بشن.
پاسخ:
سلام و رحمه الله.
ممنون که به قانون اینجا احترام گذاشتی و آدرس گذاشتی. خوشحالم که لینکها به کارت اومده.. خیلی التماس دعا دارم. لطفا دعام کن. 
سلام چقدر نوشته هاتو ن جالبه! خوش بحالتون! به خاطر قلبتون می گم صاف و زلال! بدونید هرکسی صحیفه نمی خونه! امام معصوم(ع) یار و شاگردش رو پیدا می کنه خوش بحالتون! بخدا عشق کردم! من تا حالا با هر دکتری اشنا شدم کلا فاز غربیا رو داره! انشالله که همیشه صراط مستقیم باشید 
پاسخ:
علیکم السلام. لطفا آدرسی بگذارید تا از مزاحمین افتراقتون بدم. 
صحیفه رو همه میخونن چون مال همه رنج سنی هست و جوون ها باید بیشتر بخونن چون تم عاشقانه داره. اشتباه برداشت کردید، من هیچ آدم خاصی نیستم. خیلی معمولی تر از اون چیزی هستم که تصور میکنید. صحیفه رو هم از روی معنویت نخوندم. من بهتون راستش رو میگم که دچار سوءبرداشت نشید. از فوضولیم بود که خوندم. میخواستم ببینم توش چی نوشته و مگه چیه که اولش اینقدر داستان داشتن برای حفظش و  آدما شهید شدن تا دست غریبه ها نیفته.. بعد که خوندم عاشقش شدم.. یه مرضی هم دارم که دوست دارم یه کار رو تمییز انجام بدم. از اول تا آخر. به خاطر همین حتی مفاتیح الجنان رو هم یه بار از اول تا آخر خوندم ببینم توش چیه! یعنی باید از اول تا آخرش رو بخونم که به دلم بچسبه و کنجکاویم هم تماما برطرف بشه!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">