22 مهر سالروز شهادت باباست. داشتم توی عکسها میگشتم یکی غیر تکراری رو انتخاب کنم، دیدم همه اش قشنگه.. همه جوره زیباست.. حالا شاید از چشم من اینطوری باشه.. اگر در دیده ی مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی.. تو مو میبینی و من پیچش مو.. تو ابرو، من اشارت های ابرو..
این عکس بابا با شهید ابوالفضل محشره، من شهید ابوالفضل (نفرجلو) رو خیلی دوست دارم، از رفیق فابریکای باباست که مفقود الاثره.. اون وقتا هم داش مشتیا میرفتن جبهه، خشکه مقدسا استخاره میکردن، بد میومد میموندن پشت جبهه! درختی که داش مشتیا کاشتن و با خونشون آبیاری کردن، حالا همون قاعدین نشستن تو سایه اش! سر سهم بر داشتن از سفره انقلابی که براش حتی یک سیلی نخوردن، به صورت هم چنگ میندازن، درخت رو زخمی میکنن.. چقدر حقیرن بعضیا.. چقدر کوچیکن بعضی از آدما.. قد بعضی از آدما اندازه دنیاشونه، اندازه ی توشه آخرتشونه، اندازه دغدغه هاشونه..
این دشت شقایق رو من هم دیدم. یه بار که با بابا اومدم این دشت رو نشونم داد.. یکی از منظره های بی نظیری که دیدم اینجاست.. البته یادمه یه ملخ افتاده بود دنبالم و من میترسیدم، بعد بابا منو گرفته بود بالا و میخندید و مثلا تند میرفتیم که ملخ روم نیوفته.. حالا یادمه وسط اون هاگیر واگیر حواسم بود پاهام رو بالا بگیرم شقایق ها پرپر نشن..
من اغلب بابا رو اینطوری یادمه، قد دومتری و بلند تر از همه ی مردا، شونه های پهن، آستینایی که براش یه کم کوتاه بود، چون بازوها و ساعدش بلند و کشیده بود، لب خندون و اون ترک وسط لب پایینش که یا از سوز سرما بود یا از خشکی گرما..
بیت عنوان نمیدونم از کیه، ولی یادمه من همیشه سرم رو روی شونه بابا میذاشتم و حتما باید توی بغلش میخوابیدم. یعنی لپم رو باید میگذاشتم روی سطح مدیال بازوش تا خوابم ببره.. به بابا میگفتم بغلت مثل بهشته.. بعدا عمو معروف از شنیدن این جمله گریه میکرد.. سال 93 خواب دیدم بابا اومده دنبالم و منو سوار ماشینی که خودش هست کرده.. پلیس جلومون رو گرفت و گفت این چه وضعه سوار شدنه؟ماشین در حال حرکت.. جا نداره.. بابا جلو نشسته بود خندید گفت جای ایشون خیلی وقته اینجا خالیه.. بعد دقیقا سطح مدیال بازو و بغلش رو نشون داد و بغلم کرد و نشستیم رو یه صندلی .. گفت جاش اینجاست، پیش خودم...
این خوابم که تعبیر نشد.. از تعبیر اون یکی خوابم هم بی خبرم..
پ ن1: تو خواب
این آهنگ (ای کاروان، ای ساربان، لیلای من کجا میبری..) رو شنیدم و چون میدونستم خوابم و متن آهنگ وقتی بیدار شم یادم نمیمونه یه کلمه اش رو حفظ کردم و وقتی بیدار شدم سرچ کردم و آهنگش رو پیدا کردم! دفعه دومه که یه آهنگ رو اینطوری خواب میبینم و پیدا میکنم و واقعا هم زیباست!
پ ن2: میخوام مثل سالهای قبل(
+) (
+) (
+) (
+) به بابا ختم قرآن هدیه بدم. هرکی پایه است بسم الله.
جزء1:
خانم موسوی-
راضیه خانم
جزء2:
f-young- راضیه خانمجزء3:
زهرا- راضیه خانمجزء4:
محدثه- زهرا جانجزء5:
حمیده- خ اصغریجزء6:
من.. - دکتر یونسجزء7:
خانم احمدی- آقای رئوفجزء8:
پریسا - آقای رئوفجزء9:
معصومه خانم- مهربانو
جزء10: آسیه خانم- خ حسینی
جزء11: معصومه ج- مامان معصومه
جزء12: فائزه- فاطمه سادات
جزء13: آقا محسن- دنیا
جزء14: مامانِ محمد- دنیا
جزء15: خدیجه خانم- دنیا
جزء16: مامانِ کوثر- دنیا
جزء17: عادله- دنیا
جزء18: رهرو - لوسی می
جزء19: مهتاب- مطهره خانوم
جزء20: نسرین- مطهره خانوم
جزء21: نسرین- مطهره خانوم
جزء22: فاطمه زهرا - دکتر هوپ
جزء23: بهار - کیانی
جزء24: خانواده من..- کیانی
جزء25: خانواده من..- کیانی
جزء26: خانواده من..- خانواده من..
جزء27: دکتر یونس - من..
جزء28: کیانی - دوستِ من..
جزء29: پلک شیشه ای- ماه
جزء30: بلوئیش- معصومه کوچولو
پاسخ:
سلام و خیر و برکت. بسم الله بانو. جزء 4
پاسخ:
نه بابا! یه کم موس رو حرکت بده و از تبلیغ ها بیا پایین تر. آهنگ ای کاروان لیلای من کجا میبری..با صدای بامداد فلاحتی بود! راجب سلیقه من چه فکری کردی خداییش؟!
پاسخ:
اون یکی خیلی جالب تر بود. من شب کشیک بودم و از شدت خستگی نا نداشتم. از طرفی بدم میاد وقتی شیفتم بخوابم و وقتی مریض بدحال میاد تازه بخوام از خواب بیدار شم ببینم چی به چیه تا ویندوزم بیاد بالا و .. خلاصه با روپوش بیمارستان مچاله شده بودم تو خودم که کاملا خوابم برد! بعد توی خواب
(این آهنگ) رو شنیدم و انقدر از معنی ابیاتش خوشم اومد که تو خواب حفظش کردم! "
خوشا ای دل بال و پر زدنت، شعله ور شدنت در شبانگاهی.." بعد بیدار شدم سریع بیت رو سرچ کردم و دیدم یه آهنگ مختاباد با این خونده و من همین رو تو خوابم میشنیدم با یه صدا و آهنگ فوق العاده بهتر ولی با همین ریتم و آهنگ.. بعد که یه کم از تو شوک خوابم بیرون اومدم و باز آهنگ رو گوش دادم مگه گریه ام بند میومد.. چشمام کاسه خون شد تا صبح شیفت رو تحویل دادم!
پاسخ:
علیکم السلام. قضا وقدر و قسمت و عشق! جزء 3 هم با شما.
پاسخ:
خیر ببینی. ان شاالله آرزوش به دلم نمونه.
پاسخ:
تولدت مبارک و عاقبت به خیر بشی. جزء 19 هم با شما.
پاسخ:
وای محدثه. ببخشید میشه شما جزء 4 رو بخونید؟! جزء یک رو یه نفر دیگه زودتر برداشته.
خواب دیدن ها چی؟!:) عزیز جان من شرمنده محبتت هستم. خوشحالم که از این شعر و موسیقی خوشت اومده..
پاسخ:
جزء 2 باشما. البته امیدوارم بعدش قلبتون دیگه مالامال از درد نباشه.
پاسخ:
سلام و رحمه الله. اگر میشه؟! شما صابخونه اید! باعث افتخاره. جزء 6 با شما.
پاسخ:
سلام و رحمه الله. جزء8 رو میخونید؟!
پاسخ:
متشکرم. میشه جز 18 رو بخونید؟!
پاسخ:
سلام و رحمه الله. لطف از جانب شماست. بله. جزء22
پاسخ:
سلام و درود خدا بر همه مومنین و محبین اهل بیت. جزء23 برای شما. نمیخوام پالس منفی بپراکنم! ولی بابام اگر توجه ویژه داشت خرج من میکرد عزیز دل! بد میگم بگو بد میگی!
پاسخ:
سقف زمانی نداره. هر وقت حس و حال دلتون اکی بود. طی همین روزا تا ختم دوستان دیگه ناقص نمونه. فکر کنم برای ختم قرآن سال 94، من مجبور شدم جا خالی های جز های ختم های بچه ها رو پر کنم. قشنگ بابام اومد جلو چشمم. 4 تا ختم قرآن شد ولی من مُردم رسما..
پاسخ:
ممنون. ان شاالله که توجه ویژه اش مستدام باشه. واللا من دیگه تو نمازو نذر و هدیه و قرآن و دعا خوندن به نتیجه و توجه ویژه و برآورده شدن حاجت هام فکر نمیکنم. یعنی نفس همین که چند دقیقه ای با خدا همکلام میشی و در این فضای مسموم یه رایحه ای از بهشت تنفس میکنیم، به نظرم همین ارزشمنده.. شایدم دارم از این زاویه به موضوع نگاه میکنم که به خودم دلگرمی بدم. که اگرم دلگرمی باشه در این یخبندان آخرالزمانی، خوبه!
پاسخ:
تقبل الله. به خانواده سلام برسونید. ارادت مندیم. ان شاالله سال دیگه یه 10 تایی برای اون یکی خانوادتون کنار بذاریم!
پاسخ:
29 رو پلک شیشه ای برداشت. اینطوری باشه میریم دور بعد. اونوقت اگر اون ختم نصفه بمونه همت خودم و خودت رو میطلبه.. انرژیت رو سیو کن!:) راستی قبلا به جوونترا میگفتیم ان شاالله شیرینی عروسیت رو بخوریم و فلان و فالان! تو 4 تا سوراخ قایم میشدن از خجالت شون! الان میگن: تشکرات + :)
آخر الزمون شده؟! ولی اعتماد به نفس و شیطنتت رو دوست دارم. آفرین:)
پاسخ:
اصل همون همنشین شدن و همکلام شدن با نور محضه.. من دنبال بهانه برای قرآن خوندن بودم. یه چیزی که هولم بده و مجبورم کنه.. دلم بهانه ی قرآن خوندن گرفته بود، بابا بهانه اش شد.. غالب اوقات اینطوری میشه که یا من حاجتم رو میگیرم یا جواب سوال ام رو تو اون قسمتی از قرآن که میخونم پیدا میکنم که هزار درجه برام شیرین تر از برآورده شدن حاجته.. ان شاالله برای شما هم خوندنش شیرین باشه..
پاسخ:
بله قرآن برای مومنین نور و رحمته و خوندنش شیرینه. التماس دعا
پاسخ:
سلام. باشه جزء 28 برای شما. ممنون
پاسخ:
حتما و ممنون. من خیلی کم و به ندرت خوابشون رو میبینم. و صحبت کردن که دیگه خیلی خیلی کمتر.. حالا بابا نیست ولی خداش هست. خیلی کار ملت رو راه انداخته. حتی بعد از شهادتش.
پاسخ:
نظر لطف شماست. نه من خیلی کم کاری کردم برای بابا.. ان شاالله که حلالم بکنه و ازم راضی باشه. یه جایی خوندم پدر و مادر حتی بعد از رحلتشون از این دنیا هم میتونن بچه هاشون رو دعا یا عاق بکنن.. خیلی پیچیده و ترسناکه. خدا به همه ما کمک بکنه بتونیم حقوق پدر و مادرمون رو ادا بکنیم. جزء 7 و جزء 8 رو دوست دارید بخونید؟!
پاسخ:
آب گینه باور کن به یادتم. محرم و در روضه ها و سخنرانی های استاد میرباقری وقتی خیلی ادبیاتی و زیبا و سطح بالا صحبت میکرد ناخودآگاه یادت می افتادم و دعات میکردم. میدونم دعاهای من تاثیر و فایده ای نداره ولی حس خوبیه بدونی یکی که اصلا نمیشناسیش تو یه جای خوب بدون هیچ دلیل و سفارشی همینطوری دلی داره برات دعا میکنه.. ای بابا.. عکس مگه برای آدم بابا میشه.. ولش کن.. به قول شاعر: بی تو هر شب همدم من میشود یک قطعه عکس/ عکس هم بد نیست اما اصل کاری بهتر است!
نه عزیز اون خانم موسوی دوستِ مامانه! یاسین شما هم روی چشمِ ما. هرچه از دوست رسد نیکوست.
پاسخ:
سلام بزرگوار. خب اون جزء رو که برداشته بودند. همون جزء 12 که گفتید.
پاسخ:
سلام و رحمه الله. شما که خودتون لیدرِ گلزار شهدا گردی هستید و احتمالا رفقا و اساتید شهیدتون زیادن. خیلی لطف میکنید. جزء 9 رو دوست دارید بخونید؟
پاسخ:
آره دیگه. آخه خارج از اینجا هم متقاضی هستن.. دعای خیر، خیره دیگه. شوخی کردم بابا. اتفاقا وقتشه:) وایسا ببینم! الان ما شدیم همین مدل سن و سال دارها؟!!
پاسخ:
چشمتون بی بلا .. خیلی ممنون.
پاسخ:
خیلی ممنون.التماس دعا
پاسخ:
سلام و رحمه الله. بله جزء12 برای شما. ممنون
پاسخ:
سلام. ماه عزیز میشه جزء 30 رو معصومه کوچولو بخونه؟! چون دبستانی هست براش اون جزء راحت تره. شما مثلا جزء29 رو بخونید. خوبه؟!
پاسخ:
سلام و رحمه الله. خیلی خوشحال شدم از اینکه یکی هم هست که اربعین نائب الزیاره ما و بابا باشه. خیلی ممنونم ازتون. من حقی به گردن شما ندارم. شما قطعا لیاقت این سفر رو دارید و ان شاالله با زیارت مقبول و دست پر برمیگردید. میشه لطفا برای همه ی بچه های اینجا، لینک دوستان، و دوستان ختم قرآنمون دعا کنید؟ میشه لطفا وقتی گنبد طلایی حضرت سید الشهدا رو از دور دیدید، به اندازه ی "یک نگاه از دور" بچه های اینجا رو در زیارتتون شریک کنید. همینقدر هم از سر ما زیاده. مواظب خودتون باشید. (
+)
پاسخ:
سلام و رحمه الله. احوال شما؟ مادر خوبن؟! علی کوچولو چطوره؟! باعث سرور و سعادت ماست که معصومه کوچولو برای بابا قرآن بخونه. بله. سلام مخصوص من رو بهشون برسونید و بهشون بگید بعدش حتما برای ما و بقیه ی آدمای شرکت کننده در ختم قرآن دعا کنن و شفای همه مریضا رو با قلب و نفس پاکشون از خدا بخوان. خودتون هم جزء 11. خوبه؟!
پاسخ:
ان شاالله همینطور باشه و با روح و خون پاکشون واسطه ای بشن بین بندگان خدا و ذات اقدس اله.
پاسخ:
خدا همه ی شهدا و مومنین رو رحمت کنه. ممنون از دعای خیرتون. خب جزء 13 و 14 و 15 و 16 و 17. خوبه؟! سوره یوسف و کهف و اسرا و طه و انبیا درش هست که من عاشقشونم.
میدونستید هر کس شب جمعه سوره اسرا رو بخونه، از اصحاب قائم آل محمد(ص) میشه. و سوره کهف رو بخونه، شهید میشه.
پاسخ:
سلام بر جوان این مرزو بوم! خب همه ی جزءهایی که فرمودید اکی هست به جز جزء 29 که بذار ببینیم جناب ماه چه تصمیمی میگیره! اگر ایشون نخوند یا نخواست برای دوست شما.
آها! الان باس اعتراف کنی دیگه حداقل تو اینجا هرکی منو ندیده باشه جنابعالی از نزدیک رویت فرمودید ما رو! اونوقت که رفتیم کتاب بخریم بعد جنابعالی دنبال فلافلی میگشتید و به صورت کاملا تابلو میخواستی مثلا برای من کتاب بخری! سن و سال دار نبودیم که.. مثل دو تا بچه دبیرستانی اسکولِ عشق کتاب بودیم! اصلا تقصیر منه که با شما دهه هفتادیا میگردم!:)
پاسخ:
سلام. ممنونم ولی این ناشناس بودن شما منو اذیت میکنه. یعنی اصلا این اسم بار منفی داره. خب اینقدر که من رو میشناسید و اینجا رو میخونید فکر کنم منم حق دارم شما رو بشناسم. شما میدونید دارید با کی صحبت میکنید اما من نمیدونم با کی همکلام شدم. این درسته؟!
پاسخ:
وعلیکم السلام. خب به سلامتی صاحبش اومد :)
پاسخ:
خواهش میکنم. راستی در فضای مجازی جنسیت معنا نداره. من خیلی دوست داشتم برادر کسی باشم ولی نمیتونم. به نظرم همه در دایره بزرگتری به نام انسانیت معنا بشیم اینجا بهتره.
پاسخ:
هوم. ان شاالله. یک دنیا ممنونم. میگم به امام بگید من رو شخصا هم بطلبن خوبه ها. من از عید غدیر سال 94 فکر کنم مشهد قسمتم نشده. این درسته؟! من هر سال به نیابتشون میرم زیارت جاهای مختلف، بعد برای مشهد رفتن اینقدر باید در مضیقه باشم؟!
پاسخ:
آمیییییییییییییییییین. آیکون قلب!
پاسخ:
شما جات محفوظه. جزء 18 خوبه؟! حزب آخه از کجا بیارم؟! میخوای یه حزبش رو خودت بخون، سه حزبش رو بده مستر و پسرا بخونن.
پاسخ:
سلام و رحمه الله. چرا کشمکش ذهنی؟! ان شاالله هیچ کشمکشی هیچ کجا و گوشه ی هیچ ذهنی نباشه... جزء 19 و 20 و 21 برای شما.
پاسخ:
با هیئت پزشکی میرید؟! مواظب خودتون باشید و ان شاالله با دست پر و حاجت های مقبول و روا شده از این سفر بهشتی بر میگردید.
پاسخ:
دستتون درد نکنه. خوش به سعادتتون. من نمیدونم دچار چه بی توفیقی شدم که فرصت طلایی بعد از نماز صبح و بین الطلوعین رو مفت مفت از دست میدم.
پاسخ:
خب حرف منو نگرفتید! برای من جنسیت یا اسم و فامیل شما مهم نیست و اصلا در فضای مجازی چقدر این جنسیت و اسم و فامیلی میتونه درست و واقعی باشه؟! منظورم این بود یک نشونه و آدرس بگذارید تا بدونم طرفم کیه. میتونه یه کلمه یا حرف یا حتی نقطه باشه. اما من میدونم صاحب این جمله و حرف و نظر مثلا جناب "د" یا " ه.." یا "میم" یا هرچیز دیگه هست. ضمنا من متوجه نشدم "بالاخره شما با کسی که با یه ادبیات خاصی حرفی میزنه همونجور حرف میزنین" یعنی چی. ولی متشکرم که شفاف سازی کردید. پس زین پس به جای ناشناس بنویسیم خانم کیانی.
پاسخ:
سلام و رحمه الله. نه دیر نیست بزرگوار. جزء 22 برای شما. خوبه؟!
پاسخ:
آره دقیقا منظورم همین بود. اینکه یه چیز افتراق دهنده ای توی ذهنم باشه. وگرنه صدها ناشناس هست که نمیدونم کی به کی و چی به چی اند! :) ممنون از لطف و توجهتون. جزء 22 رو دکتر هوپ برداشتن. ولی جزء 23 و 24 و 25 برای شما. باز هم خیلی ممنونم از لطفتون.
پاسخ:
قسمت شما بود. من ممنونم که کمک کردید ختم قرآن کامل شد. جزء 6 ختم اول رو چون جناب "من.. خان" تقبل کردن دیگه اینبار که باز به اسمشون افتاد اقبال و شانسش باعث حیرت و سرور شد! اون رو قراره من بخونم. دلم میخواد از هر ختمی یه جزءش رو خودم بخونم که تو ثوابش شریک باشم.
پاسخ:
سلام و رحمه الله. نه یعنی همون پیغامبرمون درباره من مثل شما فکر میکرده. داشتم به اون میگفتم برو به بهار اینو بگو که گفت عه؟! دیدم خودشم نمیدونسته! درحالیکه تو حافظه ام این طور سیو کرده بودم که بهش گفتم! تازه فکر میکردم با هم رفیقید!
آره دیگه خصومت شخصی داشتم! فکر میکردم اون آدم بده هستید که ازش خاطره بد دارم! بعد که به ادبیاتتون دقت کردم دیدم نع! بچه خوبی هستید! شرمنده و عذر تقصیر. علی ایحال باآدرس و نشونه پیغام بذارید این قبیل سوتفاهمات پیش نمیاد. لازم نیست وبلاگ فعالی داشته باشید اینقدر که یه خونه ای باشه و بشه کامنت گذاشت و خوندو خلاصه فکر نمیکنم امکانات بیان بد باشه. یه آرشیوی از وبلاگهایی که میخونید و کامنتهای عمومی و خصوصی و پاسخ هاش براتون آرشیو میشه. از ایمیل خیلی راحت تره. در هر صورت بازم از سعه صدر شما ممنونم. التماس دعا
پاسخ:
سلاااام و رحمه الله. کم پیدایی؟! خوبی؟! خب تو ختم های اول که پای ثابتی و بچه ها همه رو در دعا و زیارت شون سهیم کردن.. عیبی نداره. ان شاالله یه فرصت دیگه.لبخند بزن بابا جان :)