بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

۴ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

آقای روحانی در نطق انتخاباتی خود، راه حل موضوع هسته ای ایران را ادامه اقدامات و روندی ارزیابی کرده که او در طی 22 ماه فعالیت خودبه عنوان مذاکره کننده ارشد هسته ای ایران بهمراه حسین موسویان و سیروس ناصری که هر دو اکنون به نحوی به آمریکا پناهنده شده اند، دنبال کرده است. این اقدامات منجر به تعلیق دو ساله برنامه هسته ای ایران شده است. .

روحانی مذاکره با سران اروپایی یعنی شیراک و شرودر را یک مزیت برجسته خود نسبت به تیم کنونی مذاکره کننده هسته ای می داند، البته جالب توجه است که او نام رهبر دیگر این تروئیکای اروپایی یعنی تونی بلر را به لیست خود اضافه نکرده است و سوال این است که چرا به موضوع ملاقات با بلر اشاره نکرده است!زیرا دیدار با بلر، این جانی بالفطره نیز در کلکسیون افتخارات دیپلماتیک حسن روحانی گنجانده شدهاست. کسی که در جنگ و اشغال عراق وافغانستان سهم داشته است.اما به راستی در مذاکره چه گذشت که تونی بلر میگوید: میوه اشغال عراق را در مذاکرات هسته ای از دست روحانی گرفتیم!!

و سوال  دیگر این است که اگر این مذاکرات در سطح بالاتری بوده چرا مذاکره و گفتگوهای حسن روحانی، منجر به تعلیق کلیه برنامه های هسته ای ایران گردید؟چرا مهر تعلیق برنامه های هسته‌ای ایران را به عالی ترین مقام های سه کشور عمده اروپایی سپرده است و چرا در زمان مدیریت وی، غنی سازی اورانیوم کنار گذاشته وتا پایان حضور وی نیز شروع نشد؟

براین اساس شاید این طور باید ارزیابی کرد که تعلیق برنامه هسته ای ایران از این نظر به تائید سران فرانسه و انگلیس و آلمان رسیده است.آیا حسن روحانی اساسا از خود پرسیده که ایران چه تخلفی انجام داده که برنامه هسته ای باید تعلیق می یافت؟

روحانی میگوید: اجرای تعلیق؛ مصوبه سران نظام بود و بنده با ابتکاری که به خرج دادم کلمه داوطلبانه را در این مصوبه گنجاندم که همین امر باعث شد که ابتکار عمل دست ما باشد!

این تراژدی به قدری غم انگیز است که حتی البرادعی میگوید:آمریکائیها شاگرد گردن کلفت حیاط مدرسه هستند.ایرانی ها در قبال "تعلیقداوطلبانه"، " باد هوا "بدست آوردند! او در کتابش مینویسد:پیشنهاد مزبور نه تنها "ناچیز و کم محتوا" بلکه "متکبرانه و تحقیر آمیز" بود و این برداشت را ایجاد میکرد که اروپایی ها با بی میلی و از سر لطف آن را مطرح کرده اند!

«دکتر شهاب اسفندیاری» در مطلبی با عنوان «مذاکره اتمی در مستراح» مینویسد:

«ظاهرا آقای روحانی فراموش کرده‌اند که در دوران مسئولیت ایشان بر پرونده هسته ای،وزیر خارجه ایران برای داشتن ۲۰ عدد سانتریفیوژ، در مستراح به «جک استراو» التماس می‌کرد. این ماجرای شگفت و «نمادین» را خودِ استراو در قسمت سوم مستند «ایران و غرب» ساخته بی بی سی تعریف‌می‌کند. او می‌گوید:

«پس از انجام مذاکرات و امضای توافق پاریس، که طی آن ایران پذیرفت همه‌ی فعالیت‌های غنی‌سازی را تعلیق کند، در بازگشت به انگلستان، برای گذراندن تعطیلات آخر هفته با قطار عازم شهرِ محلِ زندگیِ خود بودم. در بینِ راه تلفن همراهم زنگ زد. آن سوی خط دکتر کمال خرازی، وزیر خارجه‌ی ایران بود. او گفت ما می‌خواهیم ۲۰ سانتریفوژ را برای تحقیقات علمی فعال نگه داریم. من دیدم در حضور همراهانم در قطار نمی‌توانم در خصوص یک پرونده‌ی حساس بین‌المللی مذاکره کنم، لذا به مستراح قطار رفتم. آنجا به خرازی گفتم شما توافقنامه را امضا کرده‌اید و دیگر نمی‌شود زیرش بزنید. اما او باز اصرار کرد. من گفتم باید در این خصوص با دیگران صحبت کنم... در همان حال کسی هم به در مستراح می‌زد و ظاهرا عجله داشت تا از آن برای کاری غیر از مذاکره‌ی‌ اتمی استفاده کند...»استراو در ادامه تعریف می‌کند که همان‌جا با «جان سائرز» مدیرکل سیاسی پیشین و مسئول پرونده‌ی هسته‌ای ایران در وزارت امور خارجه انگلستان تماس می‌گیرد. «سائرز» هم پس از مشورت با «کارشناسان» به «استراو» پاسخ می‌دهد که ایرانی‌ها با همین ۲۰ سانتریفیوژ پس از چند سال می‌توانند به اندازه‌ی مورد نیاز برای یک بمب اتم اورانیوم غنی کنند! در نتیجه «جک استراو» هم در تماس مجدد با خرازی به طور قطعی به درخواست او پاسخ منفی می‌دهد.

آیا مذاکره‌کنندگانِ «با تجربه» و دیپلمات‌های «ورزیده‌ی» ما در عصر اصلاحات، نمی دانستند که قبل از امضای توافقنامه باید از طرف مقابل بخواهند که ۲۰ عدد سانتریفیوژ را از شمولِ تعلیق خارج کند؟؟

مرتضی بصیری در این زمینه مینویسد:«آقای روحانی در گفتگوی ویژه خبری 6خرداد خود را مبرا از هرگونه تقصیر درتضییع حقوق هسته ای ایران در دوران اصلاحات دانستند.بنده به عنوان دانشجویی که پشت دیوار کاخ سعدآباد ناظر مذاکرات روحانی و سه وزیر اروپایی و خنده های مستانه ایشان با جک استراو (وزیر خارجه وقت انگلستان) بوده ام شهادت می دهم که ویبدنبال پاک نمودن کارنامه سیاه خود در این مساله است.

تعلیق فعالیتهای هسته ای ایران در زمان ایشان صورت گرفت. تمرکز غنی سازی اورانیوم ما در سایت نظنز انجام می شد که به لطف آقای روحانی و آقای خاتمی جهت اعتمادسازی تعلیق شد. ایشان می خواهند فعالیتهایی که تحت نظر رهبری پس از این تعلیق و برخلاف نظر تیم هسته ای آقای روحانی انجام شد را به خود نسبت دهند.

ایشان در گفتگوی ویژه خبری اعلام کردند که ما تعلیق را فقط در نظنز انجام دادیم و در آب سنگین اراک و... به اتمام رساندیم. بله، اما نظام این کار را کرد و نه تیم آقای روحانی. این عملکرد ایشان نبوده، بلکه ادامه سیاست هسته ای نظام بوده است. به دلیل آنکه رهبری می دانسته اند تعلیق برای اعتمادسازی از اول محکوم به شکست بوده است. اما رهبری به تیم هسته ای آقای روحانی اجازه دادند تا با تعلیق داوطلبانه بر آنان دروغ بودن ادعاهای واهی غرب مسجل شود. شیوه رهبری در هر دوره ریاست جمهوری دادن آزادی عمل به رئیس جمهور منتخب مردم است. و هنگامی که سیاستهای هسته ای آقای خاتمی با شکست مواجه شد رهبری فرمودند: «همان دولت که تعلیق را انجام داده است همان دولت باید تعلیق را بر دارد». و چنین شد که به دستور رهبری تعلیق سایت نطنز به اتمام رسید.»

روحانی مذاکرات جلیلی با معاونین وزارت خارجه گروه 1+5 را در شان دبیر شورای امنیت ملی ایران نمی دانست و می گفت که حسن روحانی با وزرا و سران اروپایی صحبت می کرده اما  دبیر شورای امنیت ایران با معاونین و یا به قول او مدیر کل های وزرای خارجه گروه 1+5 مذاکره کرده است.

سوال این است که کدام روش بهتر نتیجه داد؟ آیا مذاکرات حسن روحانی با سران سه کشور اروپایی بهتر نتیجه داده وحقوق هسته ای ایران را به نتیجه رسانده است یا سعید جلیلی موفق شد که غنی سازی اورانیوم و حقوق هسته ای ایران را پیگیری کند؟

از منظر دیپلماتیک استفاده ایران از موقعیت دبیر شورای عالی امنیت ملی برای شروع مذاکرات روشی بود که از زمان حسن روحانی بصورت رویه درآمده بود و عملا وزیر امور خارجه و معاونین او از چرخه مذاکرات هسته ای کنار زده شده و این مسئولیت به شورای امنیت ملی ایران سپرده شده بود و قطعا در مذاکراتی که رئیس شورای سیاست گذاری اتحادیه اروپایی سولانا و خانم اشتون در آن حضور دارند خود روحانی نیز عمده مذاکرات خود را با سولانا انجام می دادند. که مذاکراتی که در جریان بود براین مبنا بود که آیا برنامه هسته ای را متوقف و تعلیق نمایند و این پیام تروئیکای اروپایی به حسن روحانی بود و او هم براحتی این موضوع را پذیرفته و برای 2 سال کلیه فعالیت های هسته ای ایران را تعلیق کرد.
با ایستادگی و مقاومت جلیلی بر روی پرونده هسته ای ایران نه تنها کلیه فعالیتهای غنی سازی ایران به حالت عادی خود درآمده است غرب و آمریکا که در زمان روحانی حاضر نبودند بپذیرند که 10 سانتریفیوژ ایرانی برای غنی سازی اورانیوم به چرخش در بیاید اکنون نه تنها چرخش بیش از 8000 سانتریفیوژ را پذیرفته اند بلکه پذیرفته اند که ایران غنی سازی 5 درصد اورانیوم را انجام داده و دست از غنی سازی 20 درصد بردارد.گام مهمی که روحانی و دو تن از معاونین او که اکنون در خدمت امپریالیسم و صهیونیسم هستند در خواب هم برای کشورمان متصور نبودند!

پ ن1: خوشا به حال ما که دوباره این «نخبگان» و «نوابغ» مقدرات کشور ما را بر عهده گرفته اند!

پ ن2: صد سال بعد، از ما و زمان ما در کتاب تاریخ ایران چه خواهند نوشت؟همانطور به ما نگاه میکنند که امروز ما به زمان قاجار و صفویه نگاه میکنیم؟

پ ن3: لطفا به "دشمن شناسی" رهبرمان اعتماد کنیم...

پ ن4:جناب انیشتن حالا مچ منو نگیری بگی مقاله 3 کجاست! میخوام ترتیب تاریخی در مذاکرات با استکبارجهانی حفظ بشه.دارم رو آزادسازی گروگانهای لانه جاسوسی تحقیق میکنم که جناب نخست وزیر وقت آقای میرحسین موسوی کلا اطلاع رسانی و تحقیق راجبش رو ممنوع کرده بودن! یعنی هلاک دیکتاتوریش هستم به وللاه! اگر کسی اطلاعات و منابعی داره بسم الله...

  • دکتر یونس