بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

۸ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

صدقه ی کتاب!

اگر ازسبکسری ها و رواج خرافات وبدعتها درعزاداری ها متاسفیم،راهی جز ارتقا فرهنگی و عمق بخشیدن به شعورحسینیِ خودمان و هم وطنانمان داریم؟! تا روزی مردم کتاب خواندن را به جای طبل زدن و قمه زنی وتماشایش انتخاب کنند!

پ ن: عکس از صفحه کتابی که از میزِ کتابفروشیِ توی هیئت خریدم. خدائیش دمشون گرم. کتابا عالی/تخفیف30% :)

 :(با عصبانیت و تعجب) هیئت هم میری با کیسه کتاب برمیگردی؟ 

_: خودشون کتاب میفروختن! به من چه؟! 

:(با تِم بدجنسی و ابروهای بالا انداخته) حالا خودت میدونی! ولی توصیه شده تاسوعا و عاشورا خریدو فروشی نباشه! چیزی برا خونه نخرید! روز عزاست! 

_ خب اینا رو اگر آدم بخونه، از وقوع روز عزاهای مضاعف و مستقبل جلوگیری میکنه! کتاب خوندن مثل نماز خوندن واجبه! ببین آقا چی گفته؟! 

: (به سیمِ آخر زده و رُک) من راضی نیستم! میفهمی؟! بشین سر درس و مشقت! پیر کردی منو! چشمام تار شده. ( دستش را روی قلبش میگذارد) قلبم تیر میکشه. اصلا از دور نوشته های توی تلویزیون رو نمیتونم بخونم. وای نفسم.. وای چرا تو هنوز همین صفحه ای؟! دو روزه فصل 9 هستی!! ..آخ کمرم.. وای سرم گیج میره.. (در مقابل خونسردی و خنثی بودنِ چهره ی مخاطب، میتینگ می آید!) دیگه برات عادی شده این چیزا.. سنگ شده قلبت!.. مریض دست و پا هم بزنه، هیچیت نمیشه!

_چطور نوشته های توی تلویزیون رو نمیتونی بخونی ولی شماره صفحه کتاب روی میز رو از اون فاصله میبینی؟! چرا اینقدر فیلمی شما؟! 

: ..... (دامن کشان و غر زنان دور میشود)! 

  • دکتر یونس