بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

  • ۰
  • ۰

سی هزار تومن دادیم واسه مشاوره تحصیلی. میپرسه الگوت تو زندگی کیه؟ میگم خیلیا! تو هر زمینه یکی الگومه! میگه نه! کسی هست که بپسندیش؟ میگم نع! میگه خو تحسینش کنی چی! میگم هوم! حتما باید معاصر باشن؟ میگه آره! میگم:امام، آقا، علامه طباطبایی، مصطفی چمران، عزت شاهی، علی صیاد شیرازی، احمد متوسلیان، ادواردو آنیلی و بابام! میگه رشته ات رو ول کن آخه یکی ازینا هم پزشک نیستن!

آخه تو بیست دقیقه من چطور حالی طرف کنم که بابا این علامه طباطبایی همون هست که تو مسجد کوفه نماز میخونده بعد "حورالعین" میاد به سمتش.. بعد یاد حرف استادش آسیدعلی آقای قاضی میفته که بهش گفته در سیر الی الله اگه مکاشفه ای داشتی اعتنا نکن.. بعد همچنان مستغرق در نماز بوده تا حورالعین میگذاره و میره! بعد ایشون تا آخر عمر خودش رو سرزنش میکرده که حورالعین از دستم دلشکسته شد!.. جناب یا شما نمیدونی مسجد کوفه کجاست! یا نمیدونی حورالعین چیه! یا علامه طباطبایی رو نمیشناسی! که برمیگردی میگی تفسیر قرآنش هم برداشت عاشقانه از قرآنه!!

از بین کتابهایی که خوانده ام از آدم ها هیچ کس را به "لطافت روحی" علامه سید محمد حسین طباطبایی ندیده ام.. آنقدر که بعضی وقت ها شک کرده ام میشود اصلا مردی اینقدر آیینه تبار باشد؟ نکند فرشته بوده باشد از اول اولش؟

مردی که روی مورچه ها نفت نمیریخت.. آنقدر دور اتاق میدوید تا مگس را زنده بگیرد و در حیاط رها کند.. بچه گنجشکها را از پسرهای شیطان توی کوچه میخرید تا زنده بمانند.. مردی که جوراب هایش را تا میکرد.. دست در گردن نجمه سادات(دخترش) می انداخت و دور اتاق میچرخید.. وقتی در حیاط قدم میزد، ملکی به شکل او در اتاق نماز میخواند.. با قلم مینوشت نه با خودکار! میگفت آهن دل را سفت میکند.. قمر سادات (همسرش) وقت مریضی بچه ها نعلین او را به تن بچه ها میزد تا خوب بشوند.. مردی که بعد از فوت همسرش از غصه یکسال دست به کتاب و نوشتن نبرد، هر روز بر سر مزار همسرش میرفت و از غم دوریش سکته قلبی کرد.. مردی که طی بیست سال، بیست جلد تفسیر المیزان را نوشت تا شاهکار قرن معاصر باشد.. مردی که از شدت بندگی و تقوا و دلبردگی، "حکمت" از قلب اش به قلم اش جاری بود.. مردی که غروب ها قرآن میخواند.. مردی که آزاد اندیش بود.. مردی که زیر تیغ "عمل جراحی چشم" نگذاشت بیهوشش کنند و "خودش" پلک نزد.. مردی که نماز خواندن در هواپیما را دوست نداشت. میگفت بین زمین و آسمان نمیشود "آنطور که شایسته است" نماز خواند.. مردی که شعر میگفت اماقبل از رفتن شعرهایش را سوزاند.. مردی که شاگردهاش شهید شدند.. دامادش شهید شد.. نوه اش در هویزه شهید شد..

پ ن: کتاب "زندگی سید محمدحسین طباطبایی" نوشته حبیبه جعفریان، چاپ روایت فتح کتاب خوبی ست. مستند "حدیث سرو" را هم دوست داشتم.. آنروزها که دست به اشکم خوب بود.. گریه میکردم. میپرسیدی چرا،مگه مستندش گریه داره؟ میگفتم خدا وقتی این بنده ها رو داره، حالش از ما بهم نمیخوره؟ از نمازهامون مخصوصا..

  • ۹۳/۰۸/۲۳
  • دکتر یونس

نظرات (۹)

بله. نکته دقیقا همین است. حتی اگر رهبری بخواهد. ولایت به معنای اطاعت کورکورانه نیست. اگر ولی شما ولایت خاصه داشته باشد و شخص امام علی علیه السلام باشد و شما هم شیعه ای باشید در حد مالک اشتر  ، می بینید همین امام به شما می نویسد " ای مالک هر دستوری را که مافوق - کی؟ خود امام!- رسید با قرآن بسنج و هرگز کورکورانه اطاعت مکن و مگو که مامورم و معذور".  این ولایت است نه آنچه برخی آقایان تعریف می کنند. آنها برایتان دایم ماجرای شیعه تنوری را مثال می زنند!و بعد نتیجه می گیرند که شیعه باید کورکورانه اطاعت کند! در حالی که آن اطاعت از روی یقین بود. یقین به اینکه هر دستوری امام می دهد عین دستور خدا است. و همین یقین بود که حضرت ابراهیم علیه السلام را ازآتش نجات داد نه چیز دیگر. ولایت حقیقی فقط مال خدا است و حتی ولایت پیامبر و ائمه هم اعتباری است.آنها ولایت دارند چون از خودشان حرف نمی زنند. ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی. اصلا دلیل اعتقاد به عصمت پیامبران و امامان همین است. و برای همین اهل سنت دچار شرک هستند..
پاسخ:
من دوست دارم با "حجت قلبی" از "ولایت مطلقه فقیه" ، اطاعت کورکورانه بکنم. اصلا دوست دارم کور کور کور باشم و دستم را بگذارم در دست مجروح همین آقای خامنه ای که ولایت مطلقه فقیه در زمان ماست تا من را از این دوران آخر الزمانی به امامم برساند. عیبی دارد؟ من دلم میخواد بهش اعتماد کنم چون تا حالا خوب سکانداری کرده کشتی جمهوری اسلامی را.. شما ناخدای بهتری میشناسید؟
فقیه هم که ولایت دارد ولایت را از شخص خودش ندارد. ولایت را از فقه دارد. نه از خودش. تنها زمانی ولایت دارد که حکم و دستورش بر اساس فقه و حرف خدا باشد. اگر  بدانید فقیه اشتباه کرده یا حرفش حرف خدا نیست حق اطاعت ندارید. گسانی هم که در ماجرای رشد جمعیت حرف رهبری را گوش کردند و علیه رشد جمعیت تبلیغ کردند کناه کردند. و دیدید احمدی نژاد با شاعت خلاف این مساله را اعلام کرد و تازه دو سال بعد رهبری هم اعلام کرد که اشتباه کردم. ولایت پدر بر فرزند همین به دلیل است که پدر واسطه ربوبیت و حلقت فرزند است. اما همین پدر اگر دستوری خلاف دستور خدا داد اطاعت از او حرام است.چون ولایت اصلی ما کس دیگری است. پس منظور از شیعه تنوری شیعیانی هستند که در مورد امامت به مرحله یقین برسند والا مدعیان تشیع که الی ما شاء الله هستند. آن وقت می بینی آقای به اصطلاح معمم می گوید ولایت اطاعت ارباب ورعیتی است! اما اصل چنین رابطه ای در اسلام باطل و حرام است.
پاسخ:
من دوست دارم با "حجت قلبی" از "ولایت مطلقه فقیه" ، اطاعت کورکورانه بکنم. اصلا دوست دارم کور کور کور باشم و دستم را بگذارم در دست مجروح همین آقای خامنه ای که ولایت مطلقه فقیه در زمان ماست تا من را از این دوران آخر الزمانی به امامم برساند. عیبی دارد؟ من دلم میخواد بهش اعتماد کنم چون تا حالا خوب سکانداری کرده کشتی جمهوری اسلامی را.. شما ناخدای بهتری میشناسید؟
اما اینکه گفتید مشایی بت شما است و این حرفها را رها کنید! اولا بت زمانی بت است که بی دلیل و منطق او را بپذیریم. والا اگر دیدید کسی حرفش صحیح است و از آن مهمتر مظلوم واقع شده است وظیفه داریم هر طور شده از او حمایت کنیم.ثانیا: بحث شخص نیست. بحث یک تفکر است. که شما اسمش را عرفان بازی گذاشتید! خوب تمام دعوای ما با دنیای کفر بر سر چیست؟ تمام دعوای انقلاب اسلامی با استکبار سر چیست؟ دقیقا بر سر همین تعریف انسان و مقام است. او می گوید انسان همان حیوان است که هدفش اقتصاد و معاش است. توجیه همه سازشکاران و پشیمانها از انقلاب همین است. اما چرذا ما می ترسیم از تببین معنای انسان و مقان انسان؟ چرا گذاشته ایم اومانیستهایی که ضد انسان هستند داعیه دار دروغین حقوق انسان باشند؟ اگر ما این بحث ها را بگذاریم کنار که دیگر با آنها اختلافی نداریم! این ما ییم که باید انسان را در دنیا تببین کنیم و با زبان فطرت همه مستضعفان را جذب کنیم. این همه تعلیمات عرفانی برای عمل کردن است. برای ساختن و اداره جامعه است. نه برای کتابها.
پاسخ:
خب این تبیین انسان و معرفیش وظیفه رییس جمهور که مسئول اجرایی مملکت است و هزار کار برای انجام دادن دارد باید باشد یا حوزه علمیه و دانشگاه؟ چرا همه دوستدارند در کار هم دخالت کنند؟ چرا کسی سرش را نمیندازه پایین و مثل بچه ی آدم کارش رو درین مملکت انجام نمیده؟ چرا همه صاحبنظرند؟ چرا همه منتقدند؟ چرا هیچ کس عمله ی انقلاب نیست؟ درمملکتی که اینقدر جای زخم روی تن خاک و مردمش هست و اگر از 24 ساعت، 19 ساعت هم کار کنی باز عقبی کار احمدی نژاد شناخت معنای انسان و مقام انسان به مردم جهانه؟ من خیلی بی سوادم آقا مسعود. پیر شدم حوصله این بحث ها در من نیست..
اما اینکه می گوییم خوشم از فلانی نمی آید  از بهمانی خوشم می آید را شرمنده ام. خودتان انصاف دهید آیا این رویکرد شما صحیح است؟ خوش آمدن و بد آمدن ما هم بی حساب نیست.نظر ما باید مطابق حق باشد نه اینکه بگوییم حق همان نظر ما است. و اینکه می گویید به نظر من حرفهای فلانی جنبه عرفانی نداشت دلیل می خواهد. اگر بحث انسان و تعالی انسان عرفان نیست پس عرفان چیست؟ خوب اومانیستها هم از انسان می گویند. اما به دو قطبی انسان و دین معتقدند. یعنی می گویند برای دفاع از انسان ،خدا باید کوبیده شود. حالب اینکه آقای مصباح و شاگردانش هم همین را می گویند منتهی می گویند برای دفاع از خدا انسان باید کوبیده شود! و می گردند تعدا کلمه انسان را در سخنان احمدی نژاد می شمارند و می گویند اومانیست است! چون می گوید انسان! اما اصل این دو قطبی باطل است. حالا مشایی می گوید هر جا دین انسان را تحقیر کرد آن دین دین نیست و هر جا انسان دین را تحقیر کرد آن انسان انسان نیست. فاقم وجهگ للدین حنیفا فطرت الله التی فطرالناس علیها حالا می شود دلبخواهی گفت فلانی را بدم می آید  و فلانی را خوشم می آید؟نه به خدا.
پاسخ:
نظر ما باید مطابق حق باشه؟ شما حق را شناخته اید؟ چقدر شجاعت دارید شما. برای من مشایی اینقدر مهم نبوده و نیست که بروم لالوی کلمه هاش جستجو کنم که چی را چند بار گفته یا منظورش چی بوده. من پزشکم. و آقای احمدی نژاد هم آن زمان که مرتب میگفت بهار و انسان و .. حواسش نبود که رییس جمهور است! آقای مشایی دقیقا نمیدانم چکاره است که منشی درمانگاه از گذشته ی نابسامانش در رامسر میگوید.. رفیقم از زمین خواری اش در خوی میگوید.. من قاضی نیستم. من پزشکم. اینها به کارم نمی آید. ولی دوست دارم بدانم شما در سوئد چه میکنید و چه میخوانید؟
در مورد ولایت فقیه: البته نظرتان عیب دارد. هشدار می دهم این تلقی شما از ولایت  عین شرک به خدا است. حجت قلبی یعنی چه؟  البته اگر منظورتان یقین است که رهبری حرفهایش بلا استثنا صحیح است بله اشکالی ندارد . اما اگر صرفا حسن ظن است بدانید که ان الظن لایغنی من الحق شیئا.  البته که رهبری بهترین فرد است اما دلیل نمی شود کورکورانه بکنید. ایشان خودش هم جلوی همه استغفار کرد تا همه را از این تفکرات غلط در بیاورد. در مورد مسوولیت اجرایی: خوب ترجه حرف شما این است که دین و گفتمان مال حوزه است و  مساله اجرا کاملا سکولار است! این عینا همان جدایی دین از سیاست است. تازه  خود در این سی سال حوزه چه غلطی کرد؟ هیچی.  این همه گفتمان سازی دقیقا مال عرصه اجرایی است و پرچمدار آن هم عرصه اجرایی نه چیز دیگر. نگاه کنید که چطور پرچمداران گفتمان های اوامنیستی خود روسای کشورهای غربی هستند و همه حرفهایشان دقیقا بر اساس همین تعاریف از انسان است. البته با همین ادعای انسان دوستی همجنس بازی را آزاد می کنند و به آن افتخار می کنند و نمی گویند عرصه اجرا ربطی به گفتمان سازی ندارد!
پاسخ:
سوال شخصی پرسیدید! حجت قلبی را نمیشود توضیح داد. باید داشت. در حال حاضر ایشان همان شش شرط رهبری و ولایت مطلقه فقیه را دارند. بقیه خوبیهایشان از سرما هم زیاد است. به جز 14 معصوم هیچکس،تاکید میکنم هیچکس دارای مقام عصمت نیست. خب حالا یک نگاهی به کارنامه آقایان علما و صلحا بی اندازیم. کارنامه ایشان جزو بهترین ها و شفاف ترینهاست. این سوالم خیلی جدی بود: شما ناخدای بهتری میشناسید؟که بهتر از ایشان رهبری و راه بری کند همه ی مردم را؟ حوزه کم کاری کرده اما رفع مسئولیت نمیشه ازش. شما چرا اینقدر چکشی و صفر و یکی برخورد میکنید؟ من گفتم جدایی دین از سیاست؟ گفتم دولت هیچکاری به دین و فرهنگ و سبک زندگی مردم نداشته باشد؟ البته که کار نرم افزاری جزو وظایف دولت هم هست.ولی این کارهای بچگانه و لجوجانه احمدی نژاد را توجیه نمیکند. اولین کسی که جای کار و دعوای اصلی و فرعی را باهم قاطی کرد خود احمدی نژاد بود. من کارشناس و تعین کننده و محور هیچ گروه و سازمان و جمعیتی نیستم. موضوع مورد علاقه من هم نیست که بخواهم بروم و تحقیق کنم . با اهالی صاحب نظر و صاحب رای و مطلع درین زمینه مباحثه کنید. دلایلشان را بشنوید. آزادی بیان یعنی همین. الا
مجددا شما را به همان لینک سوم در مورد تفاوت سیاستمدار مسلمان و سیاست اسلامی ارجاع می دهم.   اما اینکه مشایی برایتان مهم نیست! این دفاع از حق و مظلوم است که مهم است نه خود شخص.  شما می گویید وقت ندارید سخنان مشایی را بخوانید و به کارتان نمی آید! بسیار خوب. پس به کدام مجوز شرعی به خود اجازه می دهید علیه او اظهار نظر کنید؟ حداقلش این است که اگر نمی دانید و برایتان مسلم نیست متوقف شوید و نگویید خوشم می آید یا بدم می آید. رفیقتان از زمین خواری در خوی می گوید؟ بسیار خوب شرعا موظف است همین اسنادش را فورا به دادستانی بدهد و پیگیری کند. گر چه یقینا دروغ می گوید. چون آن افرادی که شبانه روز مشغول تهمت زدن به مشایی بودند قطعا از جنان موردی صرفنظر نمی کردند و آن را در بوق و کرنا می کردند! برادر عزیز! ما مسمانیم. گفتید از کجا حق را شناخته ام؟ از دستورات خود شرع. از اینکه افترا به مسلمان حرام است. از اینکه زود قضاوت کردن حرام است. اما اینکه  از چند دقیقه کامنت خسته شدید! بخدا قسم محاسبه حق الناس روی پل صراط خسته کننده تر است. اما سوال شخصی پرسیدید! این مورد هم  به کارتان نمی آید! ما قال را ببینید نه من قال را.
پاسخ:
الان مساله اصلی کشور و جهان اسلام و مسلمین ،حقانیت آقای مشایی ست؟! چرا ایشان اینقدر برای شما مهم است؟ هیچ مظلوم و حق و ناحق و مساله ی دیگری روی زمین نمانده که بروید و پرچم خونخواهیش را روی دست بگیرید؟ وقت بگذارید،مقاله بنویسید، مباحثه کنید و.. نه برادر ایشان اینقدر ها که فکر میکند و فکر میکنید مهم نیست که ملت جمع بشوند و بخواهند ایشان را سرنگون کنند.یکی از انتقادات ما به آقای مصباح همین بود که با هشدارهایشان ایشان را بولد کرد!پرسیدم در سوئد چه میکنید چون برایم جالب بود که آقای مشایی در بین ایرانیان مقیم خارج از کشور فدایی بسیار دارد! من ایشان را قضاوت نکرده ام. طرح مبحث ایشان و ادامه اش از جانب شما بوده. من به کسی که به یک استاد دانشگاه علوم انسانی پیشنهاد یک میلیارد تومان پول میدهد تا در زمینه ... تحقیق کند چون او را به هدف و نظرش نزدیک میکند نزدیک نمیشوم. نه میدانم آن یک میلیارد از کجا آمده و نه هزینه اش برای هدف و میل شخصی را مخلصانه میدانم! بحث راجب ایشان را همینجا تمام میکنم. دیگر جواب و سوال و مباحثه تمام. میشود همان که گفتید: متوقف شدن.
ظاهرا یا من نمی توانم مطلب به این واضحی را توضیح دهم یا شما دارید خود را به آن راه می زنید. بحث فضیلت رهبری و اینکه آیا کسی بهتر از او است یا نه مطرح نیست. بحث این است که از احدی نباید کورکورانه اطاعت کرد و اگر اطاعت کردید - با هر بهانه ای نظیر حجت قلبی و نظایر آن - مشرک شده اید. ثانیا: نه تنها این تببین مقام انسان وظیفه دولت است بلکه هر مسلمان و از جمله شما هم هست. هر مسلمانی  باید این معنای مقام انسان از دیدگاه را الهی را بفهمد و بر اساس آن عمل کند و به دیگران هم در حد توانش این موضوع را انتقال دهد. حالا اینکه شما چنین مطلبی را لجبازی می نامید - که اصلی ترین موضوع دین و انقلاب اسلامی است- و آن را در دایره یک عده خاص محصور می کنید مشکل شما است. ضمنا با کمال تاسف به شما اطلاع می دهم که با آن به اصطلاح کارشناسان شما هم بحث کردم و اعلام می کنم آنها هم کمترین دلیل و منطقی نداشتند و اتفاقا همین شاگردان مصباح تفکری کاملا اومانیستی و سکولار دارند.ولی حتی خودشان هم نمی دانند! حالا منتظر اینها هستید؟
ثالثا: مساله اصلی دیروز و امروز و فردای همه بشریت همین موضوع انسان است و باید مشخص شود چرا وقتی یک نفر -حالا در این زمان مشایی - چنین موضوعی را از دیدگاه الهی مطرح می کند اینطور مورد هجمه و تهمت همه جانبه قرار می گیرد حتی از طرف مدعیان دین.  این مظلومیت مهمترین هدف انبیا است. حالا اینکه برای شما مهم نیست مشکل شما است. رابعا: این شمایید که دست از تهمت زدن بر نمی دارید. مشایی به کی یک میلیارد داده؟ برای چه داده؟ قانونی داده یا غیرقانونی؟ اگر غیرقانونی داده اسنادش کجا است؟ اگر هست چرا تا الان در بوق و کرنا نشده است؟ راستی چه شد از ماجرای خوی فرار کردید؟ خامسا: شاید دلیل اینکه ایرانیان خارج از کشور بهتر مشایی می شناسند همین است که کمتر از ایرانیان داخل ایران ایران تحت تاثیر جو مسموم رسانه های افترا افکن و تهمت زننده ایرانی قرار دارند. الان برایم واضح شد که شما هم دقیقا تحت تاثیر همین جو تهمتها هستید. سادسا: این بحث تمام شدنی نیست. چون بحث شخص نیست.  خیلی ها تلاش کردند ماجرای فدک یا عاشورا را هم مسائلی تاریخی و مربوط به دعوای چند نفر عرب معرفی کنند. حالا شما گوش و چشمتان را بستید. و ما علینا الا البلاغ
عجب شخصیتی داشتن .خوشا به حالشون
پاسخ:
شخصیت که چه عرض کنم خیلی معرکه تر ازین حرفا ست...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">