بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

  • ۰
  • ۰

داشتم فکر میکردم انتخاب های سیاسی و اجتماعی ام همیشه بین "خوب و خوبتر" بوده.. برعکس جماعتِ ساده دل و پشیمانی که قرار بود تا 1400 با پرزیدنت محبوبشان بمانند اما به 6 ماه نکشیده "پشیمان" و "معترض و طلبکار" باید از کف خیابان جمعشان کرد. وقتی میپرسی برای پشیمانی خیلی زود یا دیر نیست؟! و مگر نه اینکه خودِ عالیجنابتان به ایشان رای داده اید و ایشان از فضا نزول اجلاس نفرموده اند و با رای آدم فضایی ها هم انتخاب نشده اند و تقلبی هم که در کار نبوده چون کاندیدای مورد علاقه شما از صندوق آن خارج شده است! میفرمایند: انتخابمان بین بد و بدتر بوده!! همیشه انتخابشان از روی ناچاری و مجبوری و بین بد وبدتر است! و با همین موجِ منفی و ترسِ "نکند جنگ شود، نکند درپیاده رو دیوار بکشند!، نکند ونزوئلا بشویم.. نکند.. نکند..." مملکت را به سوی نابودی و نیستی و لیبی شدن کشیده اند. اینهمه "موج منفی" توی ذهن و فکرشماست عزیزم. " فکرتان را عوض کنید تا بهتر تصمیم بگیرید، و از زندگی لذت ببرید. و بعد کاسه چه کنم چه کنم بدست خودتان و ما ندهید. 


بعد برای "انتخابِ بد" تا ساعت 1 نیمه شب در خیابان میرقصید؟! عجبا.. کجا بودم؟! ها.. انتخاب هام بین خوب و خوبتر بوده.. چه سال 92که مردد بین جلیلی و قالیباف بودم و بیش از دویست صفحه پی دی اف خواندم تا دلم به انتخاب دکتر جلیلی گرم بشود و چه سال96 که باز بین رئیسی و قالیباف مردد بودم و بالاخره خوبتر را انتخاب کردم.. 
امروز متن مصاحبه دکتر جلیلی با دانشجوهای نخبه را خواندم. جلسه پرسش و پاسخ با جوانان نخبه یعنی قرار نیست متکلم وحده باشی و آمده ای حرف ها و دغدغه های جوانترها را هم بشنوی.. وجود همچو آدمی چقدر دلگرم کننده و کیمیاست.. بعد برای یک لحظه فکر کردم اگر سال 92 همچو اویی رئیس جمهور میشد حالا کجا بودیم؟! 5 سال عمر و زندگی و اعصاب و جوانی و سرمایه ملی و بیت المالمان صرف برجامِ تقریبا هیچ میشد؟! شاید همان روزها قید برجام را میزدیم و دستمان را میگذاشتیم روی زانوی خودمان.. شاید اقتصاد مقاومتی را با جدیت دنبال میکردیم.. شاید 700 کارخانه فقط در یکسال تعطیل نمیشد.. شاید فکری به حال این بروکراسی اداری فلج کننده مان میکردیم.. شاید سانتریفیوژها و چرخ کارخانه ها از حرکت نمی ایستادند.. شاید انرژی هسته ای مان را تا 15 سال آینده به فنا نمیدادیم.. شاید رفقای مصطفی احمدی روشن هنوز در نطنز مشغول کار بودند.. شاید زبانِ عربستان سعودی اینقدر بر سرمان دراز نمیشد.. شاید.. شاید.. ما چه پیشرفت و دستاوردی طی این 5 سال اخیر نسبت به گذشته داشته ایم؟! حتی روی کاغذ.. 
کسی چه میداند. هنوز داغیم. هنوز گرمیم.. هنوز عمق جراحت و آلودگی و عفونت زخم هایی که دولت جناب روحانی بر پیکر وطن وارد کرده هویدا نیست.. فی المثل انرژی هسته ای برباد رفته و جاسوسها و نفوذیهای ریز و درشت در طبقات و لایه های مختلف پیش چشم ماست.. سالها باید بگذرد تا بفهمیم چه بر سر فرهنگ و اقتصاد و سیاستمان آمده.. شکاف ها و گسلهای اجتماعی مان عمیق تر، فاصله طبقاتی بیشتر، مستضعفین فقیر تر و مدیران و دولتمردان فربه تر شده اند.. نزاع ها بیشتر، حرمت ها شکسته تر، خانواده سست تر و کتابخوانی مهجورتر .. 8 سال پسرفت در بهترین حالت! اگر با جنگ داخلی مام وطن را تکه تکه نکنند.. اگر با وطن فروشی  و خیانت ، عزت اش را خدشه دار نکنند.. میتوانستیم راه دیگری را برویم. سخت بود ولی امروز قطعا با دستانی خالی اینجا نایستاده بودیم. به جای اعتماد به دستها و همتِ خودمان، چشم دوختیم به دست و وعده ی غریبه ها.. حالا چه کسی غیر از خودمان را میتوانیم شماتت کنیم؟! نخواستیم. اراده جمعیمان نخواست و حالا همه با هم تاوان میدهیم.. 


تصورم از رئیس جمهور مطلوبم همچو چیزیست.. مهربان، خنده رو، مصمم، پیگیر، ساده، بی تکلف، بی ریا، انعطاف پذیر و خودمانی با مردم و سخت و غیرقابل انعطاف در مقابل دشمن و زیاده خواهان.. مردِ راستگو، بی حاشیه و مودبی که پای مصنوعی اش را خم کند و با لبخند بنشیند روی زمین در حاشیه ی زمینِ کشاورزی مرد روستایی زحمت کشی و از اینکه برایش در لیوان یکبار مصرف چای و قند آورده اند خوشحال هم بشود.. دلگرم و امیدوارم به فرداهای روشن تر و بهتر.. با همت مردانی با اراده های پولادین، درستکار و راستگو، با قلبها و دستانی پاک، متخصص، دانشمند و فرزانه که طلا و نقره نمی اندوزند!
پ ن: هرچی میگذره و صحبتها و عملکردش رو رصد میکنم ، به رایی که بهش دادم میبالم. باعث افتخارم هست که به شما رای دادم آقای دکتر جلیلی.

متن مکتوب این جلسه را (اینجا) بخوانید. زیبا و قابل تامل است. 

حالا می‌خواهم در این باره یک نکته‌ای عرض بکنم. چون الان خیلی‌ها می‌گویند فتنه آینده چیست؟ باید دید امروز چه غباری دارد بلند می‌شود؟ باید بدانیم حق چیست و باطل چیست؟ که اگر کسی خواست این دو را مخلوط کند متوجه بشویم. بفهمیم تا کجا حق است و از کجا باطل با آن ترکیب شده.
 امروز می بینید که سعی می شود فضایی ایجاد ‌کنند که اصلاً انگار هیچ موفقیتی در کارنامه نظام جمهوری اسلامی وجود نداشته است. می‌خواهند کیلومتر موفقیت‌های انقلاب را صفر بکنند.  فضا را طوری درست می کنند پر از یأس و ناامیدی شود که بعد برخی که گویند اصلاً چرا انقلاب کردیم؟ این فتنه است.
تعابیری درست می کنند که کل نظام ناکارآمد است! در حال فروپاشی هستیم! بعضی‌ها هم مقهور فضا می‌شوند و بعد خجالت می‌کشند که از دستاوردهای انقلاب دفاع بکنند. چون یک مقدار از آن دستاوردها مربوط به زید می‌شود که رقیب من است! یا به عمرو مربوط می‌شود که یک دوره‌ای من از او خوشم نمی‌آمده! فتنه همینطوری شکل می گیرد.
 نقطه مقابل هم این است که تصور شود هیچ مشکلی وجود ندارد! در حالی که باید واقع بین بود و از نقاط ضعف و قوت ارزیابی دقیق و صحیح داشت. خیلی از دوستان سؤال می‌کنند که ما در جنبش دانشجویی چه وظیفه‌ای داریم؟ اولین وظیفه همین فهم صحیح صحنه است.اگر ما در موشکی توانستیم پیشرفت بکنیم، پس مثلاً در تولید خودرو هم می‌توانیم پیشرفت بکنیم. اگر توانستم در فلان موضوع علمی پیشرفت بکنیم، پس در فلان موضوع کشاورزی هم می‌توانیم پیشرفت بکنیم. اتفاقاً همین‌ها دلیل بر ممکن بودن تداوم موفقیت هاست.
 وظیفه جنبش دانشجویی
  در همان ابتدای انقلاب نکته مثبت جنبش دانشجویی انقلابی این بود که تمام تلاش و حرکتش در سمت و سوی خدمت به مردم و انقلاب بود. نمونه عالی آن حضور عظیم حرکت دانشجویی و دانشجویان انقلابی در عرصه دفاع مقدس بود. بسیاری از فرماندهان ما، بسیاری از شهدای ما آن زمان دانشجو بودند. چون احساس وظیفه کردند و نگفتند حالا این جا بنشینیم و فقط بیانیه بدهیم.
همه اش هم دفاع مقدس نبود. اصلاً جهاد سازندگی چه طور شکل گرفت؟ خود دانشجویان وقتی دیدند با آن ساز و کارها و ساختارها، امور پیش نمی‌رود یک حرکت انقلابی کردند و نهاد جدیدی را ایجاد کردند تا به مردم و انقلاب خدمت کنند. نهضت سوادآموزی هم همینطور شکل گرفت. خود دانشجویان بدون آنکه معطل نهادها و دیگران باقی بمانند در کوچه، مسجد و... راه افتادند و این نهضت را جلو بردند.
امروز بنده از شما سؤال می‌کنم. در سال 96 با این ساختارهای اداری می‌شود یک گوشه نشست و همه چیز را نگاه کرد تا مشکلات حل شود؟ با 4 تا بیانیه و اعتراض مشکلات حل می شود؟ با چند تا جلسه پرسش و پاسخ مشکلات تمام می شود؟ یا باید جدی پای کار کمک به حل مشکلات رفت؟
بنده دو هفته پیش به جنوب بلوچستان رفتم. در شهرستان قصر قند دیدم یک خانم فرماندار اهل سنت واقعاً دارد انقلابی کار می‌کند. خیلی چیزهایی که ما بعضی وقت‌ها شعارش را می‌دادیم، ایشان عمل می‌کرد. ایشان می‌گفت من به ادارات زیر مجموعه خودم هم گفتم عوض این که بنشینید، مردم بیایند و جواب‌شان را ندهید، شما باید به سراغ مردم بروید و کار بکنید! در کارش هم موفق بود حالا اگر این مسئول در دولتی باشد که رقیب ما بوده، وظیفه دینی ماست که از او حمایت کنیم چون در حال خدمت به مردم و انقلاب است.     
 اگر هم دیدیم دارد جایی خطا انجام می‌شود باز وظیفه دینی ماست که در حد خودمان تذکر دهیم تا آن خطا تصحیح شود یا اگر جایی هست که اصلاً به موضوعی توجه نشده وظیفه داریم آن را تکمیل کنیم.
 فتنه یعنی این که نیروی انقلابی که در دفاع مقدس آن حماسه‌ها را آفرید امروز درگیر فضای ناامیدی بشود و زمینگیر شود. منفعل شود، مایوس شود. اینکه تا نصف شب در فضای مجازی باشید مشکلی حل نمی شود. باید چهارتا کار جدی برای حل مشکلات تعریف کرد. نه فقط شما. هر کسی که دغدغه انقلاب و مردم را دارد. چون انقلاب یک حرکت متعالی است، به وضع موجود رضایت نمی‌دهد. اصلاً انقلاب این است که قله‌ها را نگاه می‌کند. نمی‌گوید همین اداره کشور با روزمرگی کفایت می کند. ما حتما می‌توانیم در همین مبارزه با فساد موفق شویم و تحول ایجاد بکنیم. حتما می‌توانیم در اصلاح ساختار کشور تحول ایجاد بکنیم. چون قبل از این در ده ها عرصه دیگر علمی، نظامی، تامین امنیت کشور و ... موفق بوده ایم. وقتی در آن حوزه ها موفق شدیم چرا در حوزه های دیگر نتوانیم؟  اتفاقا امروز می خواهند با مایوس کردن مردم و به خصوص جریان انقلابی مانع ادامه موفقیت ها شوند.
یک بعد عدالتخواهی و مبارزه با فساد، مطالبه تخصصی برای اصلاح بودجه است
حالا شما عزیزانی که در کسوت دانشجویی هستید با دیگران یک فرقی هم دارید و باید کار تخصصی انجام بدهید. در چندتا دانشگاه ما بحث بودجه‌خوانی و تحلیل و نقد بودجه مطرح است؟ همین مباحث محرومین، عدالت، فساد و ... یکی اش  در بودجه خودش را نشان می دهد. یک ردیف بودجه یک دفعه یک تغییر بکند، ممکن است کلی از مشکلات حل بشود و مطالبات شما شکل بگیرد.  شما همین الان می‌توانید بیست نفر نماینده مجلس را دعوت بکنید و بپرسید راجع به این بودجه چه موضعی دارید؟
بعضی وقت‌ها مثلاً اگر در یک کاری نقصی وجود دارد، به خاطر ضعف یک فردی مثل من است. یک وقت هست می‌بینید که نه. شاید این ضعف هم فقط مربوط به فرد نیست. حتی فرد هم ممکن است این ضعف را نداشته باشد اما ساز و کار آن بخش ضعیف است.
 در اولین جلسه‌ای که در سال 92 با آقای روحانی داشتیم، من همین را عرض کردم. گفتم آقای روحانی، شاید من می‌خواستم به قم بروم و شما می‌خواستید به کرج بروید اما این ماشین، این ساختار اجرایی اداری کشور که اگر آن را به مثابه یک ماشین ببینیم نه من را به قم می‌برد و نه شما را به کرج! میدان شوش پیاده میکند. هزینه زیاد دارد و حرکت آن کند است. لذا شما اولین همت‌تان را این بکنید که ایرادات این را بگیرید. یکی اش مثلاً همین ساز و کارهای غلط که ممکن است در یک دستگاه در جذب نیرو باشد. خب اگر در یک وزارتخانه یک ساز و کار غلطی در جذب نیرو باشد که بعد دیگر بر آن مبنا افراد شایسته جذب آن نشوند. افراد ناشایست جذب بشوند و مثلاً متخصص نباشد این حتماً دیگر راه نمی‌افتد.
 بودجه جاری کشور در سال 91، معادل 88.9 هزار میلیارد تومان بوده. امسال 270 هزار میلیارد تومان شده. یعنی سه برابر!! خب این نشان می‌دهد که یک ایرادی وجود دارد...

  • ۹۶/۱۰/۱۶
  • دکتر یونس

نظرات (۵)

  • سپیدار ...
  • آخــــــــ....
    ای دریغ و حسرت همیشگی ....
    من هم خوشحالم که از هیــــــــــچکدوم از انتخابام پشیمون نیستم :)
    همه ی این حوادث ان شاءالله خیر باشند و همه مون رو قدمی هرچند کوچک به سمت فهم و بیداری ببره ... 
    نومید نشاید بود ... انشاءالله
    پاسخ:
    نومید نشاید بود.. من از اولشم میگفتم آقای رئیسی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری حیفه. ایشون شانش بالاتر از اینه که بخواد خودش رو بندازه وسط کار اجرایی و اینهمه مدیری که مثل گرگ شدن اینقدر که بیت المال کوفت کردن! و اینکه اینقدر این "اصلاحاتیا و اپوزیسیون خارج نشین و فرقه رجوی" پست و بی اخلاقن که براشون فرقی نمیکنه طرف مقابلشون کیه. هرکی باشه ، به هر طریق ممکن به لجن میکشنش و ترور شخصیت میکنن برای اینکه خودشون به قدرت برسن. 
    ولی هنوز ذهنم تو سال 92 گیر کرده. خداییش دکتر جلیلی با این جناب پرزیدنت قابل مقایسه است؟! دیدی بعضی وقتا زن و شوهرایی رو میبینی که اصلا باورت نمیشه چطور طرف به این بله گفته؟! نکنه کور بوده بلا نسبت! اینقدر که انتخابش ضایع و اسفناکه و بهم نمیان! حالا فکری ام نکنه ملت بیناییشون مشکل داشته وگرنه مگر آدم عقل نداشته باشد... یکی میز هتلش رو حتی وسط زلزله باید رنگین بچینن و فرش قرمز تشریفاتش رو با هواپیما جابه جا کنن وگرنه پاش رو روی زمین نمیذاره از شدت تفرعن و خود برتر بینی.. یکی هم.. یکی بلانسبت رئیس جمهور مملکته، به خودش زحمت نمیده حتی با مردم کشورش که یه هفته است به خاطر گندکاریش تو التهاب و اغتشاشه حتی حرف بزنه... یکی از سفر سیستان و بلوچستان برمیگرده و میره وسط دانشجوها.. 
    یکی از این شیوخ اصلاح طلبا گفته بود قدرت رسانه ای ما طوریه که اگر چوب خشک بکاریم تو زمین، به مردم بگیم به این چوب خشک رای بدید! رای میدن! ببین اینا ملت رو چی فرض میکنن.. ملتی که تَکرار میکنن!!  
  • نون.میم.واو

  • و من چقدر دلم می‌سوزه که این طرفی ها و کسانی که ۹۶ به آقای رییسی رای دادن هم خیلیاشون با دکتر جلیلی خوب نیستن و دوسش ندارن
    معروف در آسمان
    و مجهول در زمین
    مردی که حتی بین ما هم خوبی‌هاش نشناخته مونده.

    پاسخ:
    اون سال هنوز جلوی چشممه. من هیچ وقت اینقدر راجب یه کاندیدای ریاست جمهوری تحقیق نکردم. صبح و شب  و حتی تو بیمارستان داشتم پی دی اف برنامه هاش رو در زمینه های مختلف میخوندم. هر کی ازم میپرسید جلیلی یا قالیباف میگفتم صبر کن دارم تحقیق میکنم. کینه شون از جلیلی هیچ مبنایی نداشت. ( مثل همون شعارشون که "بدون هیچ دلیلی! خاک تو سر جلیلی!" باورت میشه این شعار یک عده انسان صاحب شعور!! و دانشجو تحصیل کرده در پایتخت ام القرای جهان اسلام در سال 1392 باشه؟! )
    جز اینکه همون تیم رسانه ایِ اصلاح طلبا، آقای مصباح و جبهه پایداری رو نابود کرده بود. کافیه آقای مصباح از کسی حمایت کنه، طرف رو با خاک یکسان میکنن.. خیلی ها هم در رقابت با قالیباف و جلیلی هنوز ایشون رو مقصر رای نیاوردنِ قالیباف میدونن درحالیکه خودشون به ائتلاف سه نفره "حداد+ولایتی+قالیباف" متعهد نموندن!! بعد انتظار داشتن یکی دیگه که تو ائتلاف نیست به خاطر گل روی اینا بره کنار.. فقط ولایتی و ما ادراک ولایتی..  
  • دکتر یونس
  • شوخی با گنجشگ ها/ یادداشت روز امروز کیهان:
    ... منشأ و علت – یا علل- این ماجرا چیست؟ پاسخ در این گزاره نهفته است که عده‌ای دو موضوع کلیدی را شوخی گرفته‌اند و نتیجه این شوخی، تراژدی امروز است. ملت ایران سال‌هاست که از سه جبهه مورد تهاجم جدی دشمن قرار‌گرفته است؛ جبهه امنیتی-نظامی، اقتصادی و فرهنگی. اگر امروز در جبهه امنیتی-نظامی اقتدارمان از مرزها نیز عبور کرده و یاری‌رسان سایر مظلومان و مستضعفان منطقه نیز هستیم، به سبب آن است که فرماندهان این جبهه ماجرا را جدی گرفتند و آستین بالا زدند و جهاد کردند. آنها هم می‌توانستند بگویند امکانتمان کم است و بودجه کافی و تجهیزات ما با دشمن قابل مقایسه نیست و هزینه جانی دارد و امثال این دلایل و بهانه‌ها که هرچند خالی از واقعیت هم نیست اما آنان نشان دادند حتی با وجود نقایص و کاستی‌ها، با حرکت و اراده و تلاش مضاعف می‌توان به اهداف خیره‌کننده رسید. 
    هرقدر جبهه نخست جدی گرفته شد، دو جبهه دیگر به روزمرگی و بطالت و خسران گذشت. در جبهه اقتصاد، نیروی داخلی را با واردات بی‌رویه هر چیزی از شیر مرغ گرفته تا سنگ پا و دسته‌بیل و سنگ قبر و جان آدمیزاد زمینگیر کردیم. هر که خواست کاری تولیدی کند، نه تنها ارگان و نهادی دستش را نگرفت بلکه در انداختن سنگ بزرگ‌تر پیش پایش مسابقه گذاشتند و شیرفهمش کردند که مگر مغزت معیوب است که می‌خواهی کار تولیدی کنی؟ برو سرمایه‌ات را در یکی از بانک‌ها یا موسسات مالی بگذار و بخواب و روزشمار سودت را بگیر و زندگی‌ات را بکن! بعد به همین مدیران سنگ‌انداز و سرمایه‌سوز حقوق نجومی دادیم و آنها را سرمایه نظام خواندیم! و برای آنکه بیشتر بر زخم مردمی که با بیکاری شرم‌آفرین دست به‌گریبانند نمک بپاشیم، در فیش حقوقی سرمایه‌های نظام! حق اوقات فراغت فرزندان منظور کردیم!
    در جبهه فرهنگی هم که پیشانی و خط مقدم آن عرصه رسانه و جنگ برای نفوذ در مغزها و قلبها و تسخیر دژ افکار عمومی است، چنان عمل کردیم که شخصاً نمی‌دانم اگر نامش خیانت نیست، چه عبارتی برای آن باید بکار برد. عنان سبک زندگی و افکار عمومی کشور را به دست فضای مجازی سپردیم. هر که از سر دلسوزی هشدار و راهکار داد، برچسب خورد که این مخالف آزادی و گردش آزاد اطلاعات است. وقتی بیگ دیتای یک جامعه و ملت را مفت و آسان در اختیار بیگانه می‌گذاریم، مانند آن است که کسی کل نقشه جبهه خودی را با تمام جزئیات ریز و درشت آن را در خوشبینانه‌ترین حالت در اختیار غریبه‌ای که خط و ربط آن مشخص نیست، بگذارد. نقشه‌ای که حتی فرماندهان میدانی خودی نیز به آن دسترسی ندارند و از داشتن آن محرومند. سخن و سند و تحلیل در این زمینه بسیار است و پرداختن به این موضوع بسیار مهم و کلیدی و ارتباط ارگانیک آن با آشوب‌های اخیر فرصتی دیگر می‌طلبد و به همین پرسش بسنده می‌شود که آیا هنوز هم زمان پایان برخورد جناحی و بازی با امنیت ملی کشور در این حوزه فرا نرسیده است و هنوز هم عده‌ای می‌خواهند از این عرصه برای ساختن دوقطبی‌های عوام‌فریب بهره ببرند و بر سر شاخه نشسته و بن ببرند؟!
    ریشه این اعتراضات وقتی خشک و کشور در برابر آشوب و اغتشاش واکسینه می‌شود، که مسئولین محترم عینک سیاست آلوده به گرد و غبار منافع شخصی و حزبی را از چشمان مبارک برداشته و از شوخی انگاشتن جنگ اقتصادی و رسانه‌ای دست بکشند. 
    وقتی راه دلار را چنان بسته‌اند که سفارتخانه‌های خارجی در تهران نیز دلار مورد نیاز خود را با چمدان وارد می‌کنند، وارد کردن سالانه ده‌ها هزار خودروی لوکس خارجی آن هم به نام زنان مجهول‌الهویه روستایی که به نان شب خود محتاج هستند و ناگهان همچون برف آب شده و همچون ماهی در دل دریا مفقود می‌شوند، یعنی شوخی! وقتی ذهن ملت زیر بمباران هزاران توپخانه رسانه‌ای دشمن است و صدا و سیما به عنوان خط مقدم این نبرد، تبدیل به اداره‌ای عریض و طویل شده که برای زیرنویس کردن یک خبر فوری باید هفت‌خوان بوروکراتیک را پشت سر بگذارد یعنی شوخی! کودکان شوخی شوخی سنگ پرتاب می‌کنند اما گنجشک‌ها جدی جدی می‌میرند...
    محمد صرفی
    امیدوارم که آقای جلیلی چهار سال دیگه برای انتخابات کاندید بشن .
    پاسخ:
    هیچی معلوم نیست. امسال که برنامه هاشون رو دادن به آقای رئیسی و اصلا برای حفظ وحدت در جبهه انقلاب اسلامی ، کاندید نشدن. 
    به نظر من آقای جلیلی، در حال حاضر، صادق ترین، سالم ترین و پاک ترین رجل سیاسی در این کشور است. بینش و درایت و نفوذ ناپذیری اش هم در برابر بیگانه انصافاً از اکثریت قریب به اتفاق سیاستمداران، بیشتر است.
    جلیلی علیرغم پای مصنوعی اش مرد کار و تلاش است. در مدیریتش هم قاطع و جدی است. او بیش از آنچه ما می بینیم در کارهایش مخلصانه رفتار می کند.
    بنده کاندیدا نشدنش را از سر هوشمندی و دلسوزی می دانم. و مطمئن هستم کار خالصانه اش بی نتیجه نخواهد ماند.
    پاسخ:
    بله الحمدلله. ان شالله ازین دست مسئولین بیشتر و بیشتر داشته باشیم. پیرِ ما گفت: خدا قبیله ام را حفظ خواهد کرد..

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">