داشتم فکر میکردم انتخاب های سیاسی و اجتماعی ام همیشه بین "خوب و خوبتر" بوده.. برعکس جماعتِ ساده دل و پشیمانی که قرار بود تا 1400 با پرزیدنت محبوبشان بمانند اما به 6 ماه نکشیده "پشیمان" و "معترض و طلبکار" باید از کف خیابان جمعشان کرد. وقتی میپرسی برای پشیمانی خیلی زود یا دیر نیست؟! و مگر نه اینکه خودِ عالیجنابتان به ایشان رای داده اید و ایشان از فضا نزول اجلاس نفرموده اند و با رای آدم فضایی ها هم انتخاب نشده اند و تقلبی هم که در کار نبوده چون کاندیدای مورد علاقه شما از صندوق آن خارج شده است! میفرمایند: انتخابمان بین بد و بدتر بوده!! همیشه انتخابشان از روی ناچاری و مجبوری و بین بد وبدتر است! و با همین موجِ منفی و ترسِ "نکند جنگ شود، نکند درپیاده رو دیوار بکشند!، نکند ونزوئلا بشویم.. نکند.. نکند..." مملکت را به سوی نابودی و نیستی و لیبی شدن کشیده اند. اینهمه "موج منفی" توی ذهن و فکرشماست عزیزم. " فکرتان را عوض کنید تا بهتر تصمیم بگیرید، و از زندگی لذت ببرید. و بعد کاسه چه کنم چه کنم بدست خودتان و ما ندهید.
بعد برای "انتخابِ بد" تا ساعت 1 نیمه شب در خیابان میرقصید؟! عجبا.. کجا بودم؟! ها.. انتخاب هام بین خوب و خوبتر بوده.. چه سال 92که مردد بین جلیلی و قالیباف بودم و بیش از دویست صفحه پی دی اف خواندم تا دلم به انتخاب دکتر جلیلی گرم بشود و چه سال96 که باز بین رئیسی و قالیباف مردد بودم و بالاخره خوبتر را انتخاب کردم..
پ ن: هرچی میگذره و صحبتها و عملکردش رو رصد میکنم ، به رایی که بهش دادم میبالم. باعث افتخارم هست که به شما رای دادم آقای دکتر جلیلی.
حالا میخواهم در این باره یک نکتهای عرض بکنم. چون الان خیلیها میگویند فتنه آینده چیست؟ باید دید امروز چه غباری دارد بلند میشود؟ باید بدانیم حق چیست و باطل چیست؟ که اگر کسی خواست این دو را مخلوط کند متوجه بشویم. بفهمیم تا کجا حق است و از کجا باطل با آن ترکیب شده.
امروز می بینید که سعی می شود فضایی ایجاد کنند که اصلاً انگار هیچ موفقیتی در کارنامه نظام جمهوری اسلامی وجود نداشته است. میخواهند کیلومتر موفقیتهای انقلاب را صفر بکنند. فضا را طوری درست می کنند پر از یأس و ناامیدی شود که بعد برخی که گویند اصلاً چرا انقلاب کردیم؟ این فتنه است.
تعابیری درست می کنند که کل نظام ناکارآمد است! در حال فروپاشی هستیم! بعضیها هم مقهور فضا میشوند و بعد خجالت میکشند که از دستاوردهای انقلاب دفاع بکنند. چون یک مقدار از آن دستاوردها مربوط به زید میشود که رقیب من است! یا به عمرو مربوط میشود که یک دورهای من از او خوشم نمیآمده! فتنه همینطوری شکل می گیرد.
نقطه مقابل هم این است که تصور شود هیچ مشکلی وجود ندارد! در حالی که باید واقع بین بود و از نقاط ضعف و قوت ارزیابی دقیق و صحیح داشت. خیلی از دوستان سؤال میکنند که ما در جنبش دانشجویی چه وظیفهای داریم؟ اولین وظیفه همین فهم صحیح صحنه است.اگر ما در موشکی توانستیم پیشرفت بکنیم، پس مثلاً در تولید خودرو هم میتوانیم پیشرفت بکنیم. اگر توانستم در فلان موضوع علمی پیشرفت بکنیم، پس در فلان موضوع کشاورزی هم میتوانیم پیشرفت بکنیم. اتفاقاً همینها دلیل بر ممکن بودن تداوم موفقیت هاست.
وظیفه جنبش دانشجویی
در همان ابتدای انقلاب نکته مثبت جنبش دانشجویی انقلابی این بود که تمام تلاش و حرکتش در سمت و سوی خدمت به مردم و انقلاب بود. نمونه عالی آن حضور عظیم حرکت دانشجویی و دانشجویان انقلابی در عرصه دفاع مقدس بود. بسیاری از فرماندهان ما، بسیاری از شهدای ما آن زمان دانشجو بودند. چون احساس وظیفه کردند و نگفتند حالا این جا بنشینیم و فقط بیانیه بدهیم.
همه اش هم دفاع مقدس نبود. اصلاً جهاد سازندگی چه طور شکل گرفت؟ خود دانشجویان وقتی دیدند با آن ساز و کارها و ساختارها، امور پیش نمیرود یک حرکت انقلابی کردند و نهاد جدیدی را ایجاد کردند تا به مردم و انقلاب خدمت کنند. نهضت سوادآموزی هم همینطور شکل گرفت. خود دانشجویان بدون آنکه معطل نهادها و دیگران باقی بمانند در کوچه، مسجد و... راه افتادند و این نهضت را جلو بردند.
امروز بنده از شما سؤال میکنم. در سال 96 با این ساختارهای اداری میشود یک گوشه نشست و همه چیز را نگاه کرد تا مشکلات حل شود؟ با 4 تا بیانیه و اعتراض مشکلات حل می شود؟ با چند تا جلسه پرسش و پاسخ مشکلات تمام می شود؟ یا باید جدی پای کار کمک به حل مشکلات رفت؟
بنده دو هفته پیش به جنوب بلوچستان رفتم. در شهرستان قصر قند دیدم یک خانم فرماندار اهل سنت واقعاً دارد انقلابی کار میکند. خیلی چیزهایی که ما بعضی وقتها شعارش را میدادیم، ایشان عمل میکرد. ایشان میگفت من به ادارات زیر مجموعه خودم هم گفتم عوض این که بنشینید، مردم بیایند و جوابشان را ندهید، شما باید به سراغ مردم بروید و کار بکنید! در کارش هم موفق بود حالا اگر این مسئول در دولتی باشد که رقیب ما بوده، وظیفه دینی ماست که از او حمایت کنیم چون در حال خدمت به مردم و انقلاب است.
اگر هم دیدیم دارد جایی خطا انجام میشود باز وظیفه دینی ماست که در حد خودمان تذکر دهیم تا آن خطا تصحیح شود یا اگر جایی هست که اصلاً به موضوعی توجه نشده وظیفه داریم آن را تکمیل کنیم.
فتنه یعنی این که نیروی انقلابی که در دفاع مقدس آن حماسهها را آفرید امروز درگیر فضای ناامیدی بشود و زمینگیر شود. منفعل شود، مایوس شود. اینکه تا نصف شب در فضای مجازی باشید مشکلی حل نمی شود. باید چهارتا کار جدی برای حل مشکلات تعریف کرد. نه فقط شما. هر کسی که دغدغه انقلاب و مردم را دارد. چون انقلاب یک حرکت متعالی است، به وضع موجود رضایت نمیدهد. اصلاً انقلاب این است که قلهها را نگاه میکند. نمیگوید همین اداره کشور با روزمرگی کفایت می کند. ما حتما میتوانیم در همین مبارزه با فساد موفق شویم و تحول ایجاد بکنیم. حتما میتوانیم در اصلاح ساختار کشور تحول ایجاد بکنیم. چون قبل از این در ده ها عرصه دیگر علمی، نظامی، تامین امنیت کشور و ... موفق بوده ایم. وقتی در آن حوزه ها موفق شدیم چرا در حوزه های دیگر نتوانیم؟ اتفاقا امروز می خواهند با مایوس کردن مردم و به خصوص جریان انقلابی مانع ادامه موفقیت ها شوند.
یک بعد عدالتخواهی و مبارزه با فساد، مطالبه تخصصی برای اصلاح بودجه است
حالا شما عزیزانی که در کسوت دانشجویی هستید با دیگران یک فرقی هم دارید و باید کار تخصصی انجام بدهید. در چندتا دانشگاه ما بحث بودجهخوانی و تحلیل و نقد بودجه مطرح است؟ همین مباحث محرومین، عدالت، فساد و ... یکی اش در بودجه خودش را نشان می دهد. یک ردیف بودجه یک دفعه یک تغییر بکند، ممکن است کلی از مشکلات حل بشود و مطالبات شما شکل بگیرد. شما همین الان میتوانید بیست نفر نماینده مجلس را دعوت بکنید و بپرسید راجع به این بودجه چه موضعی دارید؟
بعضی وقتها مثلاً اگر در یک کاری نقصی وجود دارد، به خاطر ضعف یک فردی مثل من است. یک وقت هست میبینید که نه. شاید این ضعف هم فقط مربوط به فرد نیست. حتی فرد هم ممکن است این ضعف را نداشته باشد اما ساز و کار آن بخش ضعیف است.
در اولین جلسهای که در سال 92 با آقای روحانی داشتیم، من همین را عرض کردم. گفتم آقای روحانی، شاید من میخواستم به قم بروم و شما میخواستید به کرج بروید اما این ماشین، این ساختار اجرایی اداری کشور که اگر آن را به مثابه یک ماشین ببینیم نه من را به قم میبرد و نه شما را به کرج! میدان شوش پیاده میکند. هزینه زیاد دارد و حرکت آن کند است. لذا شما اولین همتتان را این بکنید که ایرادات این را بگیرید. یکی اش مثلاً همین ساز و کارهای غلط که ممکن است در یک دستگاه در جذب نیرو باشد. خب اگر در یک وزارتخانه یک ساز و کار غلطی در جذب نیرو باشد که بعد دیگر بر آن مبنا افراد شایسته جذب آن نشوند. افراد ناشایست جذب بشوند و مثلاً متخصص نباشد این حتماً دیگر راه نمیافتد.
بودجه جاری کشور در سال 91، معادل 88.9 هزار میلیارد تومان بوده. امسال 270 هزار میلیارد تومان شده. یعنی سه برابر!! خب این نشان میدهد که یک ایرادی وجود دارد...
- ۹۶/۱۰/۱۶