بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

  • ۲
  • ۰

  • ۹۷/۰۵/۱۵
  • دکتر یونس

نظرات (۲۰)

  • دکتر محیصا
  • آخ جون پست جدید گذاشتی☺خوبید؟
    پاسخ:
    سلام رفیق، الحمدلله. وقتی رو تابلوی اتاق پزشک درمانگاه میتونم خطاطی کنم یعنی من زنده ام..
    التماس دعا
    پاسخ:
    محتاجیم به دعا
    چه خوب که اومدی دکتر... دلمون برای پستات تنگ شده بود. 
    پاسخ:
    قربون معرفتتون. 
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • :) چه خوب که پست گذاشتید یونس خان. داشتیم نگران میشدیم
    پاسخ:
    زنده ام بابا.. حس و جون پست گذاشتن نبود. ساعتای زیادی درگیر شیفتم :/
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • خدااااقوت 
    خدا مراقبتون باشه 
    پاسخ:
    قربون معرفت شما. خدای عزیز و مقتدر و مهربان ما مواظب همه بنده هاش هست:) 

    گردن مکش ز تیغ شهادت که این زلال

    از جویبار ساقی کوثر گذشته است...



    درود بر جناب دکتر.

    روزهای نبودنتان محسوس بود.

    پاسخ:
    «شما اگر کشته نشوید هم میمیرید؛ قسم به آنکه جان علی در دست اوست، هزار ضربت شمشیر بر سر، شیرینتر از مرگ در بستر» 
    ساقی کوثر که اینقدر مست باشه، تکلیف ما مشخصه.. 
    دعاگوی شما و همه دوستانم.
    درباره حسن بنویس :)
    پاسخ:
    :(( کم نوشتم تا حالا؟! حسن خونت کم شده؟!
  • طوبای فاطمه
  • سلام دکتر جان! خداقوت!
    خدا قبول کنه داریم در مورد شهدای روستامون مستند می سازیم! حالا نه اینکه مستند حالت فیلم داشته باشه نه بیشتر حالت مصاحبه ایی داره! اما همون اول بسم الله به ته دیگ خوردیم! از خواهر شهید که مصاحبه گرفتیم بعد مصاحبه بنا به گفته بچه هاش تا چن روز حالشون بد می شه! همسر شهید که نگو... بچه هاش اجازه نمی دن! می گن حال مادرمون بد می شه! خلاصه فعلا که دستمون تو حناست! روستای ما 24 شهید داره اما حقیقتش به غیر از شناسنامه هاشون دیگه هیچی ازشون نمی دونیم! واقعا نمی دونم چیکار کنم راضی بشن؟! برامون دعا کن که هم خدا و هم شهدا از کارمون راضی باشن! و تو این راه خسته نشیم؟
    پاسخ:
    سلام. از خود اون شهدا کمک بخواین. و اول کار رو سبک شروع کنید. یعنی به یه معرفی نامه و زندگی اجمالی و چند تا عکس رنگی ازشون بسنده کنید. 
    رفتارتون مودبانه و مهربانانه باشه و در هر چیزی که ازشون امانت میگیرید اعم از عکس یا دست نوشته و یا حرفاشون ، امانت دار باشید. همین چیزای ساده و به نظر بی اهمیت و قدیمی تنها یادگاریهای اونها از شهیدشون هست. 
    چیز دیگه ای به ذهنم نمیرسه جز تلاش و تلاش و تلاش بیشتر.
    سلام
    صل علی محمد دکتر ما خوش آمد‎(:‎
    امروز دیگه میخواستم بیام یه پیگیری بکنم ببینم احیانا تک خوری و تک پری که نکردین
    من قول اعضا جوارح پیوندی ازتون گرفتم ها!

    پاسخ:
    سلام. هرگز هرگز. تو مرام من تک خوری جایی نداره..
    میدونی من رو تو خوابگاه و خونه قاسم صدا میزدن؟! بس که سر سفره و مهمونی ها قسمت کردن رو به نیکی انجام میدم! بعله!!
    دیگه چیزی ازم نمونده که بخوام پیوندی بدم بره.. اعضا و جوارح من واسه خداست. خودش هرجور صلاح بدونه:)
  • مردی بنام شقایق ...
  • پرستویی که ......

    واقعا با این چند جمله میشه کل خط زندگی رو برنامه ریزی کرد...
    پاسخ:
    «پرستویی که مقصد را در پرواز میبیند از ویرانی لانه اش نمیهراسد..»
    این رو هم میخوام بنویسم رو برد، فقط این برا مراحل بعد و دوره پیشرفته است..:))
    به به خوب شد اومدین. با تمام زیبایی پست، پاسختون به کامنت رئوف زیباتر از پست بود. ^_^
    پاسخ:
    سلام عزیز، معلومه خب اون جمله ی امام و مولی الموحدین هست که دریاست و این یکی جمله سید مرتضی که جرعه نوشه..
    سلام
    خوش برگشتین بعد از مدتها...

    متن زیبا، خط هم زیبا...

    پاسخ:
    سلام و رحمه الله. نظر لطف شماست. الان دیگه همه تو درمانگاه فهمیدن من عاشق سید مرتضی آوینی ام و قشنگترین قسمتش اینه که یکی از پرستارامون نوشته ها رو یادداشت میکنه و بقیه هم منتظرن جمله جدید بنویسم.
    جمله قشنگ دارین تو دست و بالتون بسم الله. بنویسید مینویسم رو بورد! 
    خطتون مهربونه...
    :)
    پاسخ:
    اگه بدونی چطوری تخته وایت بورد رو پاک کردم و نوشته های روش رو مرتب یه سمت نوشتم تا این سمت جا خالی بشه.. انواع شوینده ها و دترجنت ها رو روش امتحان کردم تا بالاخره موفق شدم. فقط بعدش یه لایه پوست کف دستم هم بلند شد! دچار درماتیت تماسی ناشی از شوینده ها شدم. با اجازه تون الان پماد کورتونه که میمالم کف دستام تا پوست نو دربیاد..:)
    سلام و نور ورحمت!
    خوش اومدی عزیز! می گفتی گاوی، گوسفندی، خروسی جلوی پاتون زمین می زدیم.
    باورت میشه این مدت عین این خمارا هی می اومدم صفحه ت سر می زدم ببینم اومدی یا نه؟
    دیگه فکرم به کجاها که نکشید.از اردوی جهادی و نبرد در سوریه و یمن تا شهادت.
    بعد داشتم فکر می کردم خبر شهادتت رو از کی بگیرم و توی تشییع جنازت شرکت کنم باشد که اون دنیا ما رو شفاعت کنی.

    پاسخ:
    سلام و خیر و برکت بانو. 
    احوال شما؟! آخه به تیریپ ما میخوره شهادت اینقدر سهل الوصول؟! 
    من به یاد همه برو بچس هستم ولی شیفتام اینقدر فشرده است که باور کن از خستگی و درد مچ پا بیهوش میشم.. 
    دیگه هرچی باید میگفتم و مینوشتم رو گفتم و نوشتم.. الان باید در سکوت هرآنچه که پیش بینی کرده بودیم رو تماشا کنیم.. تاوان حماقت و ساده انگاری بقیه رو بدیم و صبر کنیم.. این غم اونقدر بزرگ هست که راه گلو رو ببنده و آدم رو سایلنت کنه...
    نگران نباش، من اگر شهید بشم عالم و آدم باخبر میشن:) تو دعا کن شهید شم، شفاعتت رو چشم.
    سلام
    بَه این خط زیبا از یه دکتر بعیده :))

    هذا مسئلتون :)
    اگه حق انتخاب داشته باشین بین شهادت همین الان و شهادت مثلا ۴۰ سال دیگه کدومو انتخاب میکنید؟! 
    پاسخ:
    سلام و رحمه الله. شهادت همین الان..
    خب بنظرتون مملکتمون به متخصصین باتقوا احتیاج نداره؟ کسانیکه واقعا دلسوز باشن و وجدان داشته باشن...
    بعدتر بنظرتون اون حالت دوم یعنی ۴۰ سال بعد ( البته ان شاالله ۱۲۰ سال در کنار خانواده بسلامت باشید) تو این حالت نمیتونید به مملکتمون به دینمون بیشتر کمک کنید؟
    البته خون خودش یه بحثه مفصلیه...
    ولی خب قبول دارید بعضی خونهای ریخته شده مظلوم واقع شدن اونم بدجور؟
    البته بنظر من شهادت طلبی خودش شجاعت و بصیرتی میخواد که هر کس نداره...خیلیا هستن که ببخشید بزدل و ترسو هستن...
    اما اگه همه جوونای دلسوز و متخصص ما تو فکر شهادت باشن پس کی مملکت رو بسازه؟ اونوقت نسل ترسوها گسترش پیدا نمیکنه؟
    بعدتر اینکه چند وقت قبل با چنتا از دوستان رفته بودیم گلزار شهدای اصفهان..دیدن اون همه تابلو بالای قبر شهدا واقعا دل آدمو بدرد میاورد..یه زمانی من سرچ و بررسی میکردم وضعیت علمی و تخصص شهدامونو.. وقتی آدم میدونه حالش خیلی بدتره! نمیرفتم دنبالش بهتر بود شاید... اگه اون جوونا بودن الان ما کجا که نایستاده بودیم...

    پی نوشت ۱: راستش من اصلا برای شهادت کسی دعا نکردم و نمیکنم. اینجور دعاها اصلا خوشایندم نیست.. وقتی جایی هم میخونم کسی برای کسی مینویسه همینطور..بیشتر دلم میخواد اون افراد باشن و هرکدوم یه گوشه از کار این مملکتو بگیرن... البته کسی هم لنگ دعای من نیست :))
    پی نوشت۲: یه وقت ناراحت نشیدا گفتم خط بعیده :) خط پزشکا معروفه کلا رو این حساب گفتم :)

    ببخشید طولانی شد
    پاسخ:
    شهدای ما که تو رنج 16 سال تا 20 سال یه دو سال انقلاب فرهنگی هم بهشون خورد اصلا وقت نکردن برن دانشگاه و درس بخونن.. ما فقط ده الی هفده هزار تا شهید دانش آموز داریم. اما کسی که اونقدر غیرت و شرف و مسئولیت پذیری داره که از پشت نمیکت مدرسه پامیشه میره تو سنگر جبهه، اگر هر جایی و هر شغلی هم داشت ، همینقدر مسئولیت پذیر و موفق بودن.
    من واقعا شهادت رو دوست دارم. شهید با شهادت تموم نمیشه. دست و بالش باز تر میشه. ازون طرف خون شهید زنده کننده است. یعنی با شهادت یه نفر مثل محسن حججی هزار تا جوون رشد میکنن و رو میان و صد تا جوون لباس رزم میپوشن. 
    من عاشق شهادتم و شهادت همه مزه اش به جوونیه...
    زیبا...
    پاسخ:
    :)
  • مامان معصومه
  • چقدر از باز شدن صفحه و دیدن پست جدید شاد شدیم.

    خدا قوت بهت و خسته نباشی
    پاسخ:
    سلام و رحمه الله. نظر لطف شماست. زنده باشی بانو
    سلام....
    تو این اوضاع و احوال دور و بر مون منتظر یه پست سیاسی و جنجالی بودم...ولی خب اینم خوب بود...با این پست نمی دونم چه آرزویی براتون داشته باشم ولی دعا میکنم هر چی خدا میخواد...همون بشه...
    پاسخ:
    سلام و رحمه الله. اونقدر گفتیم و نوشتیم و نشنیدند که صداهامون در گلو خفه شد.. 
    حالا خار در چشم و استخوان درگلو صبر میکنیم تا نتیجه انتخاب و تصمیم خرد جمعی یا نابخردان جمعی رو تماشا کنیم!!
    ممنون
    سلام. عاقبت به خیر باشید الهی....

    قسمت نشود روی مزارم بگذارند
    سنگی که گل لاله بر آن نقش نبسته....
    پاسخ:
    آمیییییین

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">