بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

بیمارستان دریایی

گاه نوشت های یک پزشک

۵ مطلب در مهر ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
22 مهر سالروز شهادت باباست. داشتم توی عکسها میگشتم یکی غیر تکراری رو انتخاب کنم، دیدم همه اش قشنگه.. همه جوره زیباست.. حالا شاید از چشم من اینطوری باشه.. اگر در دیده ی مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی.. تو مو میبینی و من پیچش مو.. تو ابرو، من اشارت های ابرو.. 

 این عکس بابا با شهید ابوالفضل محشره، من شهید ابوالفضل (نفرجلو) رو خیلی دوست دارم، از رفیق فابریکای باباست که مفقود الاثره.. اون وقتا هم داش مشتیا میرفتن جبهه، خشکه مقدسا استخاره میکردن، بد میومد میموندن پشت جبهه! درختی که داش مشتیا کاشتن و با خونشون آبیاری کردن، حالا همون قاعدین نشستن تو سایه اش! سر سهم بر داشتن از سفره انقلابی که براش حتی یک سیلی نخوردن، به صورت هم چنگ میندازن، درخت رو زخمی میکنن.. چقدر حقیرن بعضیا.. چقدر کوچیکن بعضی از آدما.. قد بعضی از آدما اندازه دنیاشونه، اندازه ی توشه آخرتشونه، اندازه دغدغه هاشونه.. 

این دشت شقایق رو من هم دیدم. یه بار که با بابا اومدم این دشت رو نشونم داد.. یکی از منظره های بی نظیری که دیدم اینجاست.. البته یادمه یه ملخ افتاده بود دنبالم و من میترسیدم، بعد بابا منو گرفته بود بالا و میخندید و مثلا تند میرفتیم که ملخ روم نیوفته.. حالا یادمه وسط اون هاگیر واگیر حواسم بود پاهام رو بالا بگیرم شقایق ها پرپر نشن.. 

من اغلب بابا رو اینطوری یادمه، قد دومتری و بلند تر از همه ی مردا، شونه های پهن، آستینایی که براش یه کم کوتاه بود، چون بازوها و ساعدش بلند و کشیده بود، لب خندون و اون ترک وسط لب پایینش که یا از سوز سرما بود یا از خشکی گرما..
بیت عنوان نمیدونم از کیه، ولی یادمه من همیشه سرم رو روی شونه بابا میذاشتم و حتما باید توی بغلش میخوابیدم. یعنی لپم رو باید میگذاشتم روی سطح مدیال بازوش تا خوابم ببره.. به بابا میگفتم بغلت مثل بهشته.. بعدا عمو معروف از شنیدن این جمله گریه میکرد.. سال 93 خواب دیدم بابا اومده دنبالم و منو سوار ماشینی که خودش هست کرده.. پلیس جلومون رو گرفت و گفت این چه وضعه سوار شدنه؟ماشین در حال حرکت.. جا نداره..  بابا جلو نشسته بود خندید گفت جای ایشون خیلی وقته اینجا خالیه.. بعد دقیقا سطح مدیال بازو و بغلش رو نشون داد و بغلم کرد و نشستیم رو یه صندلی .. گفت جاش اینجاست، پیش خودم... 
این خوابم که تعبیر نشد.. از تعبیر اون یکی خوابم هم بی خبرم.. 

پ ن1: تو خواب این آهنگ (ای کاروان، ای ساربان، لیلای من کجا میبری..) رو شنیدم و چون میدونستم خوابم و متن آهنگ وقتی بیدار شم یادم نمیمونه یه کلمه اش رو حفظ کردم و وقتی بیدار شدم سرچ کردم و آهنگش رو پیدا کردم! دفعه دومه که یه آهنگ رو اینطوری خواب میبینم و پیدا میکنم و واقعا هم زیباست! 
پ ن2: میخوام مثل سالهای قبل(+)  (+) (+) (+) به بابا ختم قرآن هدیه بدم. هرکی پایه است بسم الله.
جزء1: خانم موسوی- راضیه خانم                          
جزء2: f-young- راضیه خانم
جزء3: زهرا- راضیه خانم
جزء4: محدثه- زهرا جان
جزء5: حمیده- خ اصغری
جزء6: من.. - دکتر یونس
جزء7: خانم احمدی- آقای رئوف
جزء8: پریسا - آقای رئوف
جزء9: معصومه خانم- مهربانو
جزء10: آسیه خانم- خ حسینی
جزء11: معصومه ج- مامان معصومه
جزء12: فائزه- فاطمه سادات
جزء13: آقا محسن- دنیا 
جزء14: مامانِ محمد- دنیا
جزء15: خدیجه خانم- دنیا
جزء16: مامانِ کوثر- دنیا
جزء17: عادله- دنیا
جزء18: رهرو - لوسی می
جزء19: مهتاب- مطهره خانوم
جزء20: نسرین- مطهره خانوم
جزء21: نسرین- مطهره خانوم
جزء22: فاطمه زهرا - دکتر هوپ
جزء23: بهار - کیانی
جزء24: خانواده من..- کیانی
جزء25: خانواده من..- کیانی
جزء26: خانواده من..- خانواده من..
جزء27: دکتر یونس - من..
جزء28: کیانی - دوستِ من..
جزء29: پلک شیشه ای- ماه
جزء30: بلوئیش- معصومه کوچولو
  • دکتر یونس